سه دختر نوجوان نزدیک رودی بزرگ در بنگال زندگی می کنند. "هریت" بزرگترین فرزند یک خانواده بزرگ انگلیسی است. "والری" تک دختر یک کارخانه دار آمریکایی است و "ملانی" پدری آمریکایی و مادری هندی دارد. روزی مردی از راه می رسد، او تبدیل به اولین عشق این سه دختر می شود و...
«اورفئوس» شاعری است که با مرگ (پرنسس) آشنا شده و عاشق او می شود. همسر شاعر، توسط افراد پرنسس کشته می شود و اورفئوس به دنبال همسرش به جهان زیرین می رود...
یک سرباز با زنی جوان و مشتاق دیدار کرده و بعدها با آن زن وارد یک رابطهی مخفیانه می شود. کاشف به عمل می آید که زن جوان خدمتکار خانه ای است که...
"فرانسوا" پستچی شاد یک دهکده کوچک فرانسوی است. او کار خود را دوست دارد و با علاقه وظیفه خود را انجام می دهد. اما وقتی یک کارناوال سیار به دهکده می آید همه چیز تغییر می کند. یکی از جاذبه های کارناوال فیلمی است که سرعت و قدرت سرویس پستی آمریکا را به تصویر می کشد. او تصمیم خود را گرفته و تلاش می کند کار خود را مانند سرویس آمریکا تغییر دهد و...
سالهاى اشغال فرانسه ، جنگ جهانى دوم . « ورنر فون ابرناك » ( ورنون ) ، افسر روشنفكر آلمانى ، مقيم خانهى كشاورزى فرانسوى ( روبن ) مىشود كه همراه برادرزادهاش ( استفان ) زندگى مىكند . افسر هر غروب نزد ميزبانانش مىآيد و به تفصيل از افكار و احساساتش مىگويد . اما آنان تمام مدت خاموش مىمانند .
"ادموند" پسر نوجوانی است که در آلمان پس از جنگ جهانی دوم زندگی می کند و دست به هر کاری می زند تا برای خانواده خود غذا مهیا کند.روزی او با مردی برخورد می کند که در گذشته معلم او بوده است.او تصور می کند می تواند از آن مرد کمک بگیرد اما تفکرات مرد او را به راهی خطرناک هدایت می کند...
پاریس، اولین زمستان پس از آزادی. جین دیگو با ولگردی برخورد میکند که ادعای پیشگویی دارد و به او می گوید که بزودی عاشق یک دختر زیبا می شود. در بعدازظهر همان روز جین با دختری زیبا به نام مالو آشنا می شود، اما در مییابد که او نه تنها ازدواج کرده بلکه برادرش نیز در زمان اشغال نازی ها برای دوستش دردسر درست کرده بود...
« دلبر » ( دى ) ، براى نجات پدرش از چنگ « ديو » ( ماره ) ، حاضر مىشود در قصر « ديو » بماند . او ابتدا تحمل همنشينى با « ديو » را ندارد ، اما آرام آرام علاقههاى قلبى به او حس مىكند ...
"هلن" که متوجه شده معشوقش "ژان"، علاقه و توجه ش را به او از دست داده، تصمیم می گیرد برای انتقام برنامه ازدواج او با زنی فاسد را طرح ریزی کند. پس از ازدواج او به "ژان" درباره گذشته همسرش می گوید و...
با زیرنویس چسبیده
قسمتاول : بولوار جنايت ، پاريس ، سال 1840. « گارانس » ( آرلتى ) ، زنى اغواگر ، كه از بودن با « لاسهنر » ( هران ) دلزده شده ، توجه « دوبورو » ( بارو ) ، بازيگر تياتر ، را به خود جلب مىكند. قسمت دوم : مرد سفيدپوش. پاريس ، سال 1847. « دوبورو » به بازيگرى مشهور بدل شده و پس از ازدواج با « ناتالى » ( كازارس ) صاحب پسرى شده است. اما « گارانس » كه به تازگى از سفر بازگشته ، مخفيانه به ديدن « دوبورو » مىرود.