قرن هجدهم، پرو. "کامیلا" ستاره یک شرکت نمایشی بین انتخاب سه مرد تردید دارد. نایب السلطنه کالسکی طلایی باشکوه خود را به او می دهد. یک افسر اسپانیایی به او پیشنهاد می دهد میان سرخپوستان ساکن شوند و "رامون"، یک گاوباز به او افتخارش را پیشکش می کند...
سه دختر نوجوان نزدیک رودی بزرگ در بنگال زندگی می کنند. "هریت" بزرگترین فرزند یک خانواده بزرگ انگلیسی است. "والری" تک دختر یک کارخانه دار آمریکایی است و "ملانی" پدری آمریکایی و مادری هندی دارد. روزی مردی از راه می رسد، او تبدیل به اولین عشق این سه دختر می شود و...
خانواده یک مغازه دار پاریسی یک روز را در خارج از شهر می گذرانند. دختر خانواده عاشق مردی در یک مهمانخانه می شود…
فیلم داستان خانواده مستمند "تاکر" را روایت می کند که به کار پنبه ریسی مشغول بوده و تصمیم می گیرند زمینی برای خود بدست آورند، اما طبیعت در مقابل آنان می ایستد و...
آندره خلبان جوان، عاشق مارکیز دولاشنزه می شود. ولی نمی داند که اولین قاعده بازی به سبک اشرافی این است که هیچ چیز را جدی نگیرد و بگذارد که بازی ادامه یابد. وقتی این قانون زیر پا گذاشته می شود چیزی جز رنج و مرگ باقی نمی ماند...
در برداشتی کلاسیک از رمانی نوشته "امیل زولا"، یک مهندس راه آهن عاشق زنی متاهل که به همسر خود کمک کرده تا قتلی را مرتکب شوند شده و...
در سالهاى اوج جنگ جهانى اول ، زندانيانى از كشورهاى مختلف متفق در بازداشتگاهى آلمانى به اسارت در آمدهاند. بعد از اینکه چندین مورد فرار اتفاق می افتد، زندانی ها را به یک قلعه خوفناک منتقل می کنند که به نظر می رسد فرار از آن غیر ممکن باشد...
"بادو" به داخل رود سند می پرد. او توسط آقای "لستینگویس"، فروشنده کتابی مهربان که به او سرپناه می دهد، نجات می یابد و...
صندوقداری به نام "موریس لگرند" با زنی به نام "ادل" ازدواج می کند.بر حسب اتفاق او با "لوسیان" آشنا شده و تبدیل به معشوقه پنهانی اش می شود.او تصور می کند در نهایت عشق واقعی را پیدا کرده اما "لوسیان" عاشق شخص دیگریست...