حضور « لولا مونتز » ( کارول ) جزو قسمتهاى جذاب برنامه ى یک سیرک است و حضار از او درباره ى جزییات زندگى جنجالى و پر ماجرایش پرسشهایى میکنند . « لولا » در حین جواب به آنها به گذشته میرود و تماشاگر را به تماشاى رابطه هاى مختلف خود میبرد …
يك ، ماسك - مردى پا به سن گذاشته ( كالان ) به خاطر علاقه به رقص از يك ماسك استفاده مىكند ؛ دو ، خانهى تليه - گروهى خيابان گرد در سفرى تفريحى به دهكدهاى دورافتاده متوجه سرنوشت و زندگى تلخ خود مىشود ؛ سه ، مدل - نقاشى ( ژلن ) ناچار به ازدواج با يكى از مدلهاى خود مىشود...
پاریس، اواخر قرن نوزدهم. "لوئیس" همسر یک ژنرال، گوشواره هایی که همسرش در مراسم ازدواج به او هدیه داده را می فروشد تا قرض خود را بپردازد. ژنرال بطور مخفیانه گوشواره ها را می خرد و آن را به معشوقه خود "لولا" می دهد. "بارون دوناتی" دیپلماتی ایتالیایی آنها را خریده و در بازگشت به پاریس با "لوئیس" آشنا می شود و...
یک سرباز با زنی جوان و مشتاق دیدار کرده و بعدها با آن زن وارد یک رابطهی مخفیانه می شود. کاشف به عمل می آید که زن جوان خدمتکار خانه ای است که...
ميليونرى به نام « اسميت » ( رايان ) كه حال و روز متعادلى از نظر روانى ندارد ، وارد زندگى « ليونورا » ( بل گدس ) میشود و با او ازدواج مىكند . با اين همه ، « ليونورا » متوجه مىشود كه زندگى خوشبختى با همسرش ندارد و بيشتر اوقاتش را بايد با مستخدم وفادار او ، « فرانتسى » ( بوا ) ، بگذراند .
« ليزا برندل » ( فونتين ) دختر جوانى است كه شيفته و واله ى « استفان » ( ژوردان ) ، پيانيستى عياش مى شود ؛ اما احساساتش هرگز به طور جدى پاسخ نمى گيرند...