قسمتاول : بولوار جنايت ، پاريس ، سال 1840. « گارانس » ( آرلتى ) ، زنى اغواگر ، كه از بودن با « لاسهنر » ( هران ) دلزده شده ، توجه « دوبورو » ( بارو ) ، بازيگر تياتر ، را به خود جلب مىكند. قسمت دوم : مرد سفيدپوش. پاريس ، سال 1847. « دوبورو » به بازيگرى مشهور بدل شده و پس از ازدواج با « ناتالى » ( كازارس ) صاحب پسرى شده است. اما « گارانس » كه به تازگى از سفر بازگشته ، مخفيانه به ديدن « دوبورو » مىرود.
مارسل کارنه سلطان مکتب ریالیسم
سلام .زيرنويس لطفا
از مارسل کارنه پیشتر فیلمهای بندر مه آلود و روز بر می آید را دیده بودم که هر دوی آنها از آثار شاخص سینمای کلاسیک و رئالیسم شاعرانه است (و از جمله زیباترین فیلمهایی که تا بحال دیدم)؛ اما بچه های بهشت یک سر و گردن از این دو نیز بالاترست، فیلمی که زیبائی های آن بخصوص در ساحت میزانسن و بازیها وصف ناپذیر است فیلمی که با ظریف ترین احساسات و عمیق ترین اندیشه های انسانی گره می خورد و او را در ژرفای کوچه های خیس و باران زده، با فضایی آکنده از احساسات عاشقانه ای که به حسرت و اندوه ...آغشته است رها می سازد... \n
هیچکس در حدی نیست که بگه این فیلم چقدر بزرگه....
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه