داستان سریال درباره راجر ایلس (راسل کرو)بنیانگذار شبکه فاکس نیوز است که او را تبدیل به رهبر جمهوری خواهان کرد و…
داستان سریال در دنیایی خیالی به نام پوگیلیست روایت میشه. جایی که قوانین و حکومت توسط قبیله ای قدرتمند به نام “ون” به اجرا درمیاد.یه آدم بیخیال به نام وی ووشیان با لی ونجی در طول ماجراجویی که دارند دوست میشه. در این بین متوجه میشن که رئیس قبیله ون افکار شومی رو در سرداره و باید قبل از اینکه سرزمین ها رو ویران کنه جلوی اونو بگیرن و…
این سریال داستان زندگی دختری به نام رو بنت پس از یک اوردوز بسیار بد و گذراندن چند ماه در مرکز بازپروری را روایت میکند و در این میان به زندگی شخصیتهای اطراف او و تجربیات آنها نیز میپردازد…
داستان سریال درباره افسر پلیسی به نام مارتین میباشد که عشق زندگیاش به قتل رسیده است. در این میان، مارتین به همراه یک قاتل در دنیایی از قاتلان حرفهای، یاکوزاها، مافیای روسی و گروهی از گانگسترهای نوجوان گرفتار خواهند آمد...
ماجرا از اونجا شروع میشه که دمیر و سلین هر دو یک خونه رو میخرن و مجبور میشن تا حل شدن مشکل، با هم زندگی کنن و …
نجات که از طرف همسرش بطور ناگهانی ترک شده بود به تنهایی از دخترش نگهداری میکرد و برای این که اونو ناراحت نکنه گفته بود مادرت در یه ماموریت در افریقاست و از زبان اون برای دخترش نامه مینوشت ولی متوجه شد که دخترش بشدت انتظار داره که مادرش در جشن تولد شش سالگیش شرکت کنه و …
کرم پسر چشم چرون و خوشتیپ یک خانواده استانبولی است که از قدیمی ترین ها در سکتور منسوجات هستن. با ایده های خلاقانه ی خودش با یه استارتاپ کارخونه قدیمی خانواده اش رو که به مرور زمان داشت از رده خارج میشد رو به نامبر وان این سکتور تبدیل کرد ولی در چشم پدرش هنوز مرد نشده بود چون همیشه دنبال خوشگذرونی و هوسرانی بود. عایشه هم یه دختر خوشگل و باهوش و خوش قلبه که تو کارخونه ی کرم اینا بعنوان کارگر کار میکنه و تحت کنترل دو خان داداشش که یکی قلدر و یکی بی خاصیته یه زندگی بی رنگ و مزه رو سپری میکنه. تنها امیدش اینه که با برک که یه مدته باهاش دوسته ازدواج کنه و این زندگی رو پشت سرش بذاره ولی وقتی خان داداش هاش سعی کردن اونو به عقد صبری، پسر ثروتمند محله در بیارن عایشه به برک میگه باید هرچه زودتر ازدواج کنن و برک با شنیدن این جا میزنه و …
درستروزی که سودا چهره ی یک مارک تبلیغاتی انتخاب شده بود و در شرف رسیدن به رویای ستاره شدن و سر و سامون پیدا کردن زندگیش بود، با یه خبر متزلزل شد. برادرش توسط یه مافیای بی رحم با لقب سلیمان خلبان دستگیر شده بود و اگر پول جور نمیکرد کشته میشد. سودا ناچار میشه از کسیکه دیوانه وار عاشقش بود(اویگار ساریکایا) پول بخواد ولی با پیشنهادی غیرمنتظره رو به رو شد. سودا که چاره ی دیگه ای نداشت پول رو برمیداره و فرار میکنه ولی نمیتونه جایی برای رفتن پیدا کنه و فرارش به خونه ی علی هوروعلو ختم میشه. علی که خودش رو وقف خدا و مردم کرده بود به “حاج علی” معروف شده بود تنها هدفش در زندگی پیدا کردن برادر گمشده اش بود. علاقه ی سودا به علی باعث برملا شدن رازی خوفناک میشه که عشق سودا ولی علی رو تبدیل به عشقی غیرممکن میکنه…
تواریخ آرتدال تولد تمدن و ملت ها را در دوران باستان نشان می دهد. این داستان قهرمانان افسانه ای، مبارزه، وحدت و عشقشان به افرادی است که در سرزمین افسانه ای Arth زندگی می کنند.