رابطه عشق سه جانبه بین یک دختر سخت کوش با دو پسر که دوستش دارند، زمانی که یک برنامه موبایلی منتشر می شود که هر زمانی شخصی که دوستش دارید در فاصله 10 متری شما قرار میگیرد هشدار می دهد، پیچیده و مشکل ساز می شود.
«چرا زنان می کشند» داستان سه زن را در سه دههی متفاوت روایت میکند: یک زن خانهدار در دههی ۱۹۶۰، یک زن مرفه در دههی ۱۹۸۰ و یک زن وکیل در سال ۲۰۱۸. هر کدام این زنان با بیوفایی در ازدواجشان درگیرند. این سریال به این مسئله میپردازد که چگونه نقش زنان دگرگون شده است اما واکنش آنان به این اتفاقات تغییری نکرده است.
آنها در رویایی به سر میبرند! رویای روزی که در آسمان بزرگ پر میگشایند. در آیندهای دور وقتیکه خشکیها ازبین رفتهاند، آدمی در شهر متحرکی به نام "پِلَنتِیشن" سکنا گزیده و خلبان(پایلوت)هایی در قسمتی از آن به نام "میستیلتین" یا "قفس پرنده" بوجود آوردهاند. بچههایی که در این قفس گیر افتادهاند، هیچگاه رنگ آسمان نمیبینند و مجبور هستند برای ارتقای خود مبارزاتی بوسیلهی رباتهایی جنگی به نام FranXX با موجوداتی عجیب به نام "کیوریو" (دایناسور) انجام دهند. این مبارزهها ضامن حیات این بچهها خواهد بود. پسرک قصهی ما "هیرو" که با لقب "کد016" شناخته میشود دارای مشکلاتی هست که موجب نادیده گرفته شدن او میشود، به همین خاطر وجودش غیرضروری شمرده میشود. چرا که عدم توانایی در راندن "فرانکس" مساوی با از دست دادن موجودیت است. اما دست روزگار دخترکی مرموز به نام "زیرو تو" (02) را که دو شاخ بر سر دارد را در سر راه او قرار میدهد.
چا یو هان (جی سونگ) دکتر بیهوشی نابغه ای است که به سبب نبوغ فراوانش شخصیتی بسیار متکبر دارد؛ اغلب به او لقب دکتر “ده ثانیه ای” داده اند چرا که میتواند بیماری شخص را سریعا بیابد! برخلاف او کانگ شی یونگ (Lee Se-Young) که در همان مرکز بیهوشی کار می کند شخصیتی بسیار گرم و ذهنی هوشمند دارد و با دقت به بیماران خود گوش می دهد. افراد با درد حاد یا مزمن مرموز به بیمارستان می آیند و در آنجا چا یو هان و کانگ شی یونگ سعی می کنند علل دردشان را پیدا کنند…
داستان این سریال در آینده و در سال 2199 اتفاق می افتند و درباره زن جوانی است که همه چیزش را از دست داده و حالا برای یک زندگی جدید وارد آکادمی فضایی زمین می شود تا بتواند آموزش های لازم برای مقابله با تهدید های بین کهمشانی را آموزش ببیند...
درست زمانی که ماساتو فکر می کرد که بررسی تصادفی در مدرسه تمام شده است، در یک طرح مخفی دولتی درگیر شد. همچنان که با جریان برده می شد، به یک دنیای بازی رسید! انگار که اینها کافی نبوده، مادرش نیز آن جا بود! کمی با مدل همیشگی انتقال به دنیای دیگر متفاوت بود، اما بعد از کمی سر و کله زدن، "مامان می خواهد با ما-کون به ماجراجویی بپردازد." آیا مامان می تواند همراه ما-کون باشد؟ ماساتو و ماماکو ماجراجویی شان را شروع می کنند، آن ها پورتا را می بینند، یک تاجر زیبای در حال سفر، و یک فیلسوف زیرک قابل تاسف. در کنار عضو جدیدشان، ماساتو و دوستان سفرشان را شروع می کنند.
نسخه آمریکایی "جزیره عشق" که در آن گروهی از افراد مجرد برای چند هفته در یک ویلا اقامت دارند و باید با یک نفر ملاقات کنند ...
در سال 198 دوران خورشیدی در توکیو، آتش نشانی ویژه با پدیده ای به نام احتراق خود بخودی انسان مبارزه می کند، که در آن انسان ها به جهنم های زنده ای تبدیل می شوند که جهنمی خوانده می شوند. برخلاف جهنمی هایی که اولین نسل از موارد احتراق خودبخودی انسان هستند، نسل های بعدی توانایی دستکاری شعله ها را حین نگه داشتن فرم انسانی دارند. شینرا کاساکابه، جوانی که توانایی مشتعل کردن ارادی پاهایش دارد و ردپای شیطان نامیده می شود، به جوخه مبارزه با آتش 8 ملحق می شود که از دیگر افراد استفاده کننده از شعله ها تشکیل شده و تلاش می کنند تا هر جهنمی که با آن مواجه می شوند را خاموش کنند. فرق های جهنمی را ساخته، شیرا شروع به پرده برداشتن از حقیقت درباره آتش مرموزی می کند که باعث کشته شدن خانواده اش در 12 سال پیش شده.
کانتری بامکین ریسا اکنون برای حضور در دانشگاه به توکیو نقل مکان کرده و رویای عاشقانه ای را در این شهر بزرگ در سر دارد.
وقتی یک جادوگر نابینا تصمیم میگیرد که دختری بااعتماد به نفس را دوست داشته باشد، حتی بزرگترین فالگیرها هم نمیتوانستند این عشق را پیش بینی کنند...