تورگوت، پسر احمد نیازی افندی، شیخ یکی از لژهای قدیمی استانبول، به خاطر ادا که عاشق اوست، از پدرش و لژ فاصله گرفته است. ادا تصمیم گرفت با ساواش ازدواج کند، اما نتوانست خوشبختی پیدا کند. سال ها بعد، ادا و تورگوت دوباره به هم می رسند و شگفتی های جالبی در انتظار آنهاست.
با زیرنویس چسبیده
هنگامی که رجب ایودیک و بهترین دوستش نورالله تصمیم می گیرند از خانه روستایی که از مادربزرگش به رجب منتقل شده بود دیدن کنند، آنها خود را در تلاش برای نجات دهکده و جنگل های اطراف می بینند...
عمر که بعد از مرگ پدرش تصمیم به دکتر شدن گرفت، در یک بیمارستان دور از شهر با یک جراح معرکه به اسم هاکان که خودشو وقف درمان بیماران کرده بود و دکتر ایده آلیستی به اسم لیلا آشنا میشود…
امین ساروهانلی، پدری مستبد و متعهد به ارزشهای خانوادگی، متوجه میشود که او تنها وارث ثروت قابل توجهی است که در نتیجه از دست دادن یکی از بستگان نزدیکش به دست میآید. وقتی خانواده ساروهانلی به استانبول نقل مکان می کنند و زندگی ساده خود را در شهر پشت سر می گذارند، امین برای حفظ خانواده اش تلاش می کند.
دادستان ایلگاز و و وکیل جیلین در راه بررسی یک جنایت با هم آشنا میشن. این دو برای پیدا کردن قاتل مجبور میشن با هم هماهنگ بشن و همکاری کنن که این همکاری نقطه عطف زندگیشان میشه.
فرات آشپزی که سرش تو کار خودشه و یه روز تصمیم میگیره یه درس حسابی به مربی زندگی (کوچینگ فردی) که خودشو دکتر عشق معرفی میکنه بده، چون با سرنوشتش بازی کرده بود. فرات که با عصبانیت راهی این مسیر شد، چشم باز کرد و دید در یه رستوران فرانسوی است و چون قبلا هم سرآشپز خوبی در یه رستوران فرانسوی بود با علاقه شروع به کارش میکنه و در این حین عاشق صاحب رستوران، ناز سویلوئر که دختر بسیار زیبایی بود میشه. فرات که یه جادوگر آشپزی حساب میشد که با ترکیب غذاهای غربی و شرقی همه رو شگفت زده میکرد متوجه میشود که تنها دستورالعملی که در دفترش نیست، طرز تهیه ی عشق است.
در دهه ی نود میلادی گروهی از نوجوانان دور هم جمع شده اند و تصمیم دارند کاری کنند که معلم محبوبشان عاشق شود. هدف آن ها این است که این معلم دلیلی برای ماندن در شهرشان داشته باشد و شهر را ترک نکند.