آشیتو آئوی یک فوتبالیست جوان و مشتاق اهل یک شهر پشت آب در ژاپن است. امیدهای او برای ورود به دبیرستان با یک باشگاه فوتبال خوب زمانی از بین می رود که در جریان یک مسابقه حساس برای تیمش حادثه ای ایجاد می کند که منجر به باخت و حذف آنها از مسابقات می شود. با این وجود، او چشم شخص مهمی را که اتفاقاً از توکیو به این کشور سفر کرده بود، جلب می کند. اوضاع برای آشیتو چگونه پیش خواهد رفت؟
عمر که بعد از مرگ پدرش تصمیم به دکتر شدن گرفت، در یک بیمارستان دور از شهر با یک جراح معرکه به اسم هاکان که خودشو وقف درمان بیماران کرده بود و دکتر ایده آلیستی به اسم لیلا آشنا میشود…
وقتی دفنه باردار شد، تنها کسی که از شوهرش سینار خوشحال بود، خدمتکارشان مریم بود. و وقتی مریم اعلام کرد که او هم باردار است، دفنه به وجد آمد! رابطه آنها همراه با بارداری آنها بیشتر شد و این دو زن جوان پیوند خاصی را ایجاد کردند. بنابراین وقتی کودک دفنه ربوده شد، او برای حمایت به مادر همکارش مراجعه کرد. تنها مشکل: مریم هرگز باردار نبود و او کسی بود که فرزند دفنه را دزدید. همانطور که دفنه با کابوس هر مادری روبرو می شود، ازدواج او همراه با سلامت عقل او مورد آزمایش قرار می گیرد. او توسط شوهر سابق مرموزش که برای یافتن فرزندش تلاش های خارق العاده ای انجام می دهد، کمک می کند. و در تمام مدت مریم در کنار دفنه باقی می ماند و خود را به عنوان یک دوست نشان می دهد در حالی که او پلیس را در جستجوی نوزادش تماشا می کند.
Yuuichi Katagiri معتقد است که دوستان مهمتر از پول هستند، اما او سختی های کمبود بودجه را نیز می داند. او برای رفتن به سفر دبیرستان سخت تلاش می کند تا پس انداز کند، زیرا به چهار دوست صمیمی خود قول داده است که همه با هم بروند. با این حال، پس از جمع آوری پول کلاس، به سرقت رفته است! مشکوک به دو تن از دوستان یوویچی، شیهو ساواراگی و ماکوتو شیبه، می افتد. بلافاصله پس از آن، پنج نفر از آنها ربوده می شوند و در اتاقی عجیب با شخصیتی از یک انیمیشن کوتاه مدت از خواب بیدار می شوند. ظاهراً یکی از آنها برای رسیدگی به بدهی هنگفت آنها را وارد «بازی دوستی» کرده است. اما چه کسی بود و چرا چنین بدهی داشتند؟ آیا آنها می توانستند پول کلاس را برای پرداخت هزینه ورود به بازی دزدیده باشند؟ یوویچی و بهترین دوستانش باید در بازیهای روانشناختی موفق شوند که ایمان آنها را نسبت به یکدیگر آزمایش یا از بین ببرد.
“عمر عارف درمان” یک قاضی موفق، صادق، عادل و باوجدان است که همیشه توسط اطرافیانش مورد احترام و علاقه قرار گرفته است. پسرش “اوزان” در سالگرد مرگ مادرش تصادف میکند. مرد جوانی که با خودروی اوزان تصادف کرده بود با وجود تمام تلاشهای او در صحنه حادثه میمیرد. اوزان که با وحشت و ترس صحنه تصادف را ترک میکند، به خانه برمیگردد و تمام ماجرا را برای پدرش تعریف میکند. عمر عارف به اداره پلیس میرود تا پسرش را با دستان خود به دست عدالت بسپارد، اما در آنجا با غافلگیری بدی روبرو میشود. فردی که توسط اوزان کشته شده، پسر “عازم دمیرکیران” یکی از تاجران معروف و رئیس سازمان جنایی ترکیه است. این مرد به ظلم و بیرحمی خود مشهور است. همسرش “زمرد دمیرکیران” میخواهد هر چه زودتر قاتل پسرشان را پیدا کنند و هر دو قسم میخورند که انتقام بگیرند. عمر عارف که در طول زندگی خود سعی کرده تصمیمات درست و منصفانه بگیرد، اکنون باید بر وجدان کاری خود چشم بپوشد تا از پسرش به عنوان یک پدر محافظت کند. قاضی سختترین تصمیم زندگیاش را این بار برای پسرش خواهد گرفت! بدون دانستن اینکه روز به روز در مرداب کثیفی فرو خواهد رفت که بیرون آمدن از آن دشوار است…
بستر رخدادهای این سریال ، مدرسه دبیرستانی است که در آن گروه چهار نفره ای به نام گروه اف ۴ وجود دارد که در صورت دشمنی با کسی ، به هر طریق ممکن فرد را از مدرسه بیرون میکنند . در این بین دختری شجاعت پیدا میکند که با این گروه بجنگد . جان دی یه دختر معمولیه که خانواده اون صاحب یه فروشگاه خوشکشویی نزدیک دانشکده مجلل و معروف شین هواست . یک روز جان دی سر راه بردن لباسهای شستشو شده به مدرسه چهار تا از پسرهای پولدار و لوسو میبینه . اون پسرها به گروه اف چهار شناخته میشند برای کسانی که بهشون چپ چپ نگه کنه دردسر درست میکنند.
مرد جوانی که به طور تصادفی نیمه انسان و نیمه روح ساخته شده است توسط یک شرکت دروگر بدخیم در دنیای اموات استخدام می شود تا ماموریت های ویژه ای را انجام دهد.
وقتی اطلس تو سالهای دبیرستانش مورد زورگویی همسن و سالهاش قرار میگیره همراه با مادرش شهرشون رو ترک میکنه. سالها بعد به عنوان معلم ریاضی به مدرسهای که خودش توش درس میخونده برمیگرده…
در بحران میانسالی، یک معمار زندگی دوگانه ای را به عنوان یک رویکرد تازه آغاز می کند در حالی که اعضای خانواده او زندگی بحران زده خود را دارند.