در سریال “فرار” شاهد داستان “محمد” و “زینب” خواهیم بود که دو خبرنگار جنگی هستند و شروع به پیگیری تحولاتی تکاندهنده در یک منطقه جنگی میکنند. داستان سریال با عکاس جنگی، محمد، و گروهی از روزنامهنگاران کشورهای مختلف شروع میشود که برای تحقیق به روستای “ازیدی” میآیند. این گروه وقتی در اثر یک حمله به دست سازمان میافتند، از مرز عبور میکنند و …
سننت که سال ها مورد آزار و اذیت همسرش قرار گرفته، بیمار می شود و در بیمارستان بستری می شود. در حالی که درمانش ادامه دارد، شماره وکیل زینب را روی پنجره بیمارستان می بیند و درخواست کمک می کند. سنت نامه ای به او می دهد تا بعد از مرگش باز کند. این نامه پسر بزرگ سنه، هلیل و زینب را به هم نزدیک می کند، اما باعث درگیری بین برادران نیز می شود. اگرچه هلیل و زینپ برای Cennet با هم می آیند، اما یک عاشقانه بین آنها آغاز می شود.
وقتی دفنه باردار شد، تنها کسی که از شوهرش سینار خوشحال بود، خدمتکارشان مریم بود. و وقتی مریم اعلام کرد که او هم باردار است، دفنه به وجد آمد! رابطه آنها همراه با بارداری آنها بیشتر شد و این دو زن جوان پیوند خاصی را ایجاد کردند. بنابراین وقتی کودک دفنه ربوده شد، او برای حمایت به مادر همکارش مراجعه کرد. تنها مشکل: مریم هرگز باردار نبود و او کسی بود که فرزند دفنه را دزدید. همانطور که دفنه با کابوس هر مادری روبرو می شود، ازدواج او همراه با سلامت عقل او مورد آزمایش قرار می گیرد. او توسط شوهر سابق مرموزش که برای یافتن فرزندش تلاش های خارق العاده ای انجام می دهد، کمک می کند. و در تمام مدت مریم در کنار دفنه باقی می ماند و خود را به عنوان یک دوست نشان می دهد در حالی که او پلیس را در جستجوی نوزادش تماشا می کند.
ایپک زنی است که زندگی خودش رو وقف خونوادش کرده و در نتیجه یه سری اتفاقات که زندگیشو از بنیان متزلزل میکنه، در اداره پلیس بعنوان یک روانشناس شروع به کار میکنه. علاقه ی مادرزادی و شدید ایپک به مسائل پلیسی باعث میشه مدام با شاهین کارا، سرکمیسر شعبه جنایی رو در رو بشه. “بلای جونم” ماجراهای کل کل های این دو شخصیت کاملا متضاد و داستان های پلیسی اون ها رو به تصویر میکشه…
گونش سی و پنج ساله است. سه بچه داره . اهل ازمیر است گونش معلم ادبیات است گونش با شخصیتی که اختلاف نظر هفده سالگی دارد آشنا میشود . دخترهای دوقلویش نازلی ، سلین و با دختر کوچیکش پری که دو سال از آنها کوچکتر هست به تفاهم میرسد سپس هالوک مرت اوغلو که اهل استانبول است برای یک کاری در مقابل گونش قرار میگیرد، هالوک و گونش عاشق همدیگه میشوند . پیشنهاد ازدواج دادن هالوک در یک زمان کوتاه گونش را غرق خواهد میکند . گونش میخواد پیشنهاد ازدواج رو قبول کنه اما این وسط یه مشکل کوچیکی است و اونم اینکه دختران گونش از وجود هالوک خبر ندارند یکی از دوقلو ها نازلی با این ازدواج مخالفت میکند سلین هم این ازدواج رو هم برای مامانش و خودش فرصت خوبی میدونه و قبول میکنه و کوچکترین دخترش پری هم میگه انتخاب خوشحال کننده مامانش ، اون رو هم خوشحال میکنه با وجود همه مشکلاتی که نازلی بار می آورد هیچ چیزی هالوک رو بیخیال گونش نمی کند . گونش و دخترهاش مثل بمب وسط زندگی خانواده مرت اوغلو میشوند . خانواده مرت اوغلو به اندازه ای که از بیرون …
با زیرنویس چسبیده
هنگامی که پاتریک، نامزد سابق جما تِیت به روستای نورمن برمی گردد، متوجه می شود که جما مدتی است با فردی به نام چارلی بُوِری ازدواج کرده است و...