بازسازی ترکی سریال بریتانیایی برنده جوایز The Split، که خانوادهای از خواهران را دنبال میکند که به عنوان وکیل طلاق کار میکنند، پس از بازگشت پدر جدا شدهشان به جمع، با گذشته آنها روبرو میشود.
عذرا گونای یه وکیل طلاق موفقه که در استانبول، به همراه خواهرش صنم و مادرش که از سردمداران این شغله، به پرونده اشخاص با نفوذ و سرشناس رسیدگی میکنن. عذرا بعد فارغ التحصیلی با سرگن گونای که مثل خودش وکیل بوده ازدواج میکنه و صاحب سه بچه میشن. با وجود مسائلی که به اقتضای شغلش شاهد میشد و ضربه ای که از پدرش خورده بود، عذرا همیشه به مفهوم ازدواج کاملا متعهد بود ولی این تابلوی خانواده خوشبختی که برای خودش ساخته بود با خیانت شوهرش با خاک یکسان میشه…
ارجمند شخصی است که تلاش میکنه عدالت رو به روش خودش برقرار کنه و فساد رو از جامعه ریشه کن کنه و در این مسیر با دو جوان به اسم های هلن و ساواش برخورد میکنه که به نظر اون دنبال هدف های یکسانی هستند...
ثریا که یه دختر جوون و خوشگله در سنین جوونی مادر و پدرشو از دست میده و سنگینی بار زندگی رو به دوش میکشه و در استانبول زندگی میکنه..یهو جلوش یه تاجر جذاب و پولدار به اسم فاروک در میاد …عاشقش میشه و به عنوان عروس به شهر بورسا میره…ثریا در استانبول بزرگ شده و به آزادیش اهمیت زیادی میده و مدرنه…در صورتی که فاروک با اینکه خودشو مدرن نشون میده به خودش و رسم و رسوماتشون متکیه و …
علی که هنوز 5 سالش نشده بود شاهد مرگ مادرش شد. رئوف که توی یه کشتی باری آشپزی میکرد سرپرستی اونو برعهده گرفت و بزرگش کرد. باهمدیگه 24 سال تو کشتی کار کردن. رئوف برای علی هم مادری کرد هم پدری و برای فراموش کردن رنج های اون همه زندگیش رو گذاشت…
کمال یک مهندس معدن جوان و فقیر است . برای به دست آوردن روزی خودش ، به همراه کارگرانش ، در اعماق زمین در حال تلاش و جدال است . کمال فقیر است ولی غرور زیادی داره . یک روز دختری به اسم نیهان رو از خطر غرق شدن نجات میده . به این ترتیب با او آشنا میشه و زندگیش تغییر میکنه . بعد از این تغییر بزرگ او مجبور به ترک استانبول میشه و در جایی دیگر ، در یک معدن مشغول به کار میشه . یک روز فاجعه ای در معدن برای او و کارگرانش رخ میده . سال ها بعد از این اتفاق او …
پویراز مردی که به آخر خط رسیده او همه چیزیش رو از جمله کارش ، همسرش و پسرش رو از دست داده ولی علا رغم همه ی این مشکلات تونسته سر پا بایسته . پسر پویراز که خیلی برای او اهمیت داره در دستای پدر زنش هستش او که در فکر گرفتن پسرش بود از طرفه مافوق سابقش با یه پیشنهاد رو به رو میشه که مجبور میشه قبولش کنه . پیشنهاد مافوق سابق پویراز نزدیک شدن اون به شخصی بنام باهریه که پدر مافیا هستش در این میان او با دختری بنام عایشه گل آشنا میشه و کم کم به اون دل می بنده در حالی که نمی دونه اون دختر ….