بازسازی ترکی سریال بریتانیایی برنده جوایز The Split، که خانوادهای از خواهران را دنبال میکند که به عنوان وکیل طلاق کار میکنند، پس از بازگشت پدر جدا شدهشان به جمع، با گذشته آنها روبرو میشود.
کماندوی موفق SAT علی که پس از تحقیقات به طور موقت تعلیق شده بود، با خبر بیماری ناگوار و کشنده همسرش آیدا، فرزندان و همسرش را با خود برد. او با پدرزنش صالح که یک هتل بوتیک در چاملیکی دارد، نقل مکان می کند. با مرگ آیدا مدت کوتاهی پس از نقل مکان، تمام خانواده به شدت در سوگ هستند. دفنه که به طور غیرمنتظره ای با اوزان روبرو می شود که فکر می کند او را در گذشته پشت سر گذاشته است، چاره ای ندارد جز اینکه به دنبال راهی برای خود باشد. در چاملیکی، جایی که زمانی فقط صدای برخورد امواج به ساحل شنیده شد. در مثلث علی، دفنه و اوزان؛ اکنون اجتناب ناپذیر است که روزهای فعال و غیرقابل برگشت و عشق های پرشور را تجربه کنید و رازها و روابط خانوادگی را که همه را به اطراف می کشاند، بریزید.
سه دوست به یک شهر ساحلی میرسند، جایی که با خود معنوی خود ارتباط برقرار میکنند و ناگهان با آسیبهای حلنشدهای از گذشته خانوادهشان مواجه میشوند.
در بحران میانسالی، یک معمار زندگی دوگانه ای را به عنوان یک رویکرد تازه آغاز می کند در حالی که اعضای خانواده او زندگی بحران زده خود را دارند.
کمیسر “عمر دوران” در دایره جنایی پلیس و “الیف کاراجا” در برنامه مشهور و محبوب خود به دنبال احقاق حق مظلومان و اجرای عدالت هستند. الیف کاراجا، تو برنامه اش جنایات رو حل میکند و سعی در پیدا کردن قاتلها دارد. الیف که خیلی مورد پسند مردمه، به کارش با جون و دل وابستهست و برای رسیدن به این جایگاه مجبور به انجام فداکاریهای زیادی شده. رسیدگی به ماجرای قتل یک دختر، الیف و همسر وکیلش اردم را مقابل هم قرار میدهد و زندگی آن ها و دو فرزندشان را زیر و رو میکند و از طرف دیگر ابتدا سبب آشنایی ناخوشایند عمر و الیف میشود اما در ادامه هر دو تحت تاثیر هم قرار میگیرند.
عذرا گونای یه وکیل طلاق موفقه که در استانبول، به همراه خواهرش صنم و مادرش که از سردمداران این شغله، به پرونده اشخاص با نفوذ و سرشناس رسیدگی میکنن. عذرا بعد فارغ التحصیلی با سرگن گونای که مثل خودش وکیل بوده ازدواج میکنه و صاحب سه بچه میشن. با وجود مسائلی که به اقتضای شغلش شاهد میشد و ضربه ای که از پدرش خورده بود، عذرا همیشه به مفهوم ازدواج کاملا متعهد بود ولی این تابلوی خانواده خوشبختی که برای خودش ساخته بود با خیانت شوهرش با خاک یکسان میشه…
جسور (پاتریکس)، جوانی است که به هدف گرفتن انتقام، نام فامیل خود را تغییر دادهاست. او به دلیل گرفتن انتقام پدرش با نقشههای قبلی به دهکده کورلوداء نقل مکان میکند و در بدو ورود با اسبی که به همراه سوارکارش کنترل خود را از دست داده روبرو شده و به نحوی آنها را از افتادن در پرتگاه نجات میدهد. به این ترتیب سوهان (اکسیس) و جسور (پاتریکس) آشنا میشوند. در واقع جسور (پاتریکس) که یکی از شخصیتهای اصلی داستان است زندگی خود را برای نجات دختری که هنوز نمیشناسدش به خطر میاندازد. غافل از اینکه سوهان (اکسیس)، دختر مردی است که...