با زیرنویس چسبیده
داگویل شهر کوهستانی در ایلات متحده می باشد که جمعیت آن بسیار کم می باشد و مردم شهر انسان های ساده اند که به کار خودشان مشغول هستند، تا اینکه در یک شب دختری به نام گریس که از دست تعدادی گانگستر در حال فرار است به این شهر پناه می برد. روز بعد ساکنان داگویل در یک نشست همگانی به ماندن گریس رای می دهند به شرطی که...
با زیرنویس چسبیده
«فانی» (آلوین) و «الکساندر» (گوو) زندگی خوش و آرامی را با مادر و پدرشان، «اسکار» (ادوال) و «امیلی اکدال» (فرولینگ)، که در کار تیاتر هستند، می گذرانند. با مرگ پدر در اثر سکته ی قلبی و بعدتر ازدواج «امیلی» با یک کشیش خشک و مقرراتی به نام «اسقف ورگروس» (مالمسیو)، بچه ها آزادی و نشاط شان را از دست می دهند.
«اگنس» (اندرسون) بر اثر ابتلا به سرطان در حال مرگ است. دو خواهرش، «کارین» (تولین) و «ماریا» (اولمان) بر بالینش آمده اند و «آنا» (سیلوان)، خدمتکار باوفا از او پرستاری می کند. رابطه ها بازبینی می شوند، خاطره ها بر می گردند و خواهران ظاهرآ به هم نزدیک تر می شوند، اما...
"کورنیلوس" منتقدی پرمدعا زندگینامه ای درباره ویولون زنی مشهور می نویسد و برای انجام اینکار باید چند روزی را در خانه او سپری کند. او مقدماتی برای مصاحبه با او تدارک ندیده اما با استفاده از زنانی که با او رابطه دارند اطلاعات زیادی در مورد زندگی خصوصی آهنگساز به دست می آورد...
کارین پس از گذراندن مدتی در بیمارستان روانی به جزیره خانوادگی خود بازگشته است . در جزیره او به همراه برادر تنهای خود و پدرش زندگی می کند . فیلم داستان ارتباطات بین خانواده را نشان می دهد ..
در شهری کوچک، "فردریک اگرمن" وکیلی است که به همراه همسر خود "آن" و پسرش "هنریک" زندگی می کند. او با معشوق گذشته خود برخورد می کند و...
در استکهلم، عکاس مد "سوزانه فرانک" دلش برای معشوقش "هنریک" که به همراه همسر و فرزندانش در گوتنبرگ زندگی می کند تنگ شده است. از طرفی "دوریس" مدلی بیست ساله و ساده لوح در رابطه اش با دوست پسر خود "پال" دچار مشکل است. "سوزانه" برنامه ای برای عکاسی در گوتنبرگ به همراه "دوریس" آماده می کند تا با "هنریک" روبرو شود و...
در حال سفر به همراه کاروانی از میان مناطق سوئد، "آلبرتی" داستانی غم انگیز درباره یک دلقک به صاحب و پیشکسوت کاروان "آلبرت یوهانسون" می گوید...
"هری لاند" نوجوان نوزده ساله با "مونیکا" هجده ساله،دختری بی پروا و سرکش آشنا شده و عاشق یکدگیر می شوند.آنها خانواده و کار خود را در شهر کوچک خود رها کرده و به وسیله قایق پدر "هری" به جزیره ای دور افتاده رفته و تابستان را در آنجا سپری می کنند...