"اوشار" از اینکه می خواهد تعطیلات تابستانی را به همراه پدر خود بگذراند هیجان زده است تا اینکه متوجه می شود دوست دخترش "ریوکو" نیز همراهی اش می کند. "اوشار" تصمیم می گیرد به خانه عمه خود در حومه شهر برود. او به همراه خود دوستان مدرسه اش را می برد، اما آنها خبر ندراند عمه او مرده و خانه جن زده شده...
بانو "اسنوبلاد" توسط پلیس دستگیر شده و به دلیل جرمهای گذشته اش محکوم به مرگ می شود. هنگام انتقال پایه چوبه دار او توسط یک پلیس مخفی نجات می یابد. افسر پلیس به او پیشنهاد می کند در ازای آزادی چند از انقلابیون را به قتل برساند...
با زیرنویس چسبیده
یک زن جوان زیبا از بدو تولد آموزش می بیند تا ابزاری مرگبار برای انتقام از کلاهبردارانی باشد که خانواده او را نابود کردند...
چند بیگانهی فضایی با طرح نقشهای میکوشند تا کره زمین را تسخیر کنند. آنها دو هیولا با نام های "شاه گیدورا" و "گیگان" را به کار میگیرند که از یک مرکز مخفی روی زمین کنترل میشوند. حال نوبت آن رسیده تا گودزیلا با کمک دوستش "آنزیلا" برای مقابله با آن ها وارد نبردی خطرناک شود...
بیگانه های از سیاره مرموز ایکس به زمین آمده و از انسانها درخواست می کنند تا اجازه دهند از گودزیلا و رودان برای مبارزه با گیدرا ظالم استفاده کنند. اما آنها قصد دارند با استفاده از این سه هیولا زمین را تصاحب کنند...
یک مرد جوان برای پیدا کردن برادرش یک قایق می دزدد. اما در میانه راه قایق وازگون می شود و او سر از یک جزیره اسرار آمیز در می آورد که ساکنین آن هیولای دریایی غول پیکر و گودزیلا می باشند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
ژاپن، اوايل قرن نوزدهم. »دکتر نايدي« (ميفونه)، مشهور به »ريش قرمز«، پزشک مسئول يک درمانگاه عمومي فقيرانه است. »دکتر نوبورو ياسوموتو« (کاياما)، پزشک يار جديد، به رغم نافرماني هاي اوليه اش از »ريش قرمز«، از جمله به خاطر افراط در نوش خواري و پوشش غير معمولش، سرانجام مي آموزد که يک پزشک خوب بايد فداکاري کند.
یک شرکت داروسازی کینگ کونگ را در جزیره اش به دام می اندازد و به ژاپن می آورد. اما کینگ کونگ از قفس فرار کرده و با گودزیلایی که به تازگی آزاد شده وارد نبردی سهمگین می شود....
ژاپن، ميانهى قرن نوزدهم. « سانجورو » ( ميفونه )، سامورايى سابق، تعدادى از جنگاوران جوان را تشويق مىكند تا عليه فساد موجود در شهرشان مبارزه كنند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
یک جنگجو که از شهر به بیرون رانده شده بود بعد از چندین سال بازمیگرد و میبیند که شهر توسط دو گروه اوباش اشغال شده است. حال او تصمیم میگیرد این دو گروه را بر علیه هم بشوراند تا شهر را دوباره آزاد کند...