بلويل پاريس ، تابستان سال 1898 . نجارى به نام « ماندا » ( رژيانى ) به « مارى » ( سينيوره ) دخترى كه با دارودستهى خلافكاران معاشرت دارد ، دل مىبازد و پس از چندى در يك درگيرى ، محبوب سابق « مارى » ، « رولان » ( ساباتيه ) را به قتل مىرساند ...
با زیرنویس چسبیده
قسمتاول : بولوار جنايت ، پاريس ، سال 1840. « گارانس » ( آرلتى ) ، زنى اغواگر ، كه از بودن با « لاسهنر » ( هران ) دلزده شده ، توجه « دوبورو » ( بارو ) ، بازيگر تياتر ، را به خود جلب مىكند. قسمت دوم : مرد سفيدپوش. پاريس ، سال 1847. « دوبورو » به بازيگرى مشهور بدل شده و پس از ازدواج با « ناتالى » ( كازارس ) صاحب پسرى شده است. اما « گارانس » كه به تازگى از سفر بازگشته ، مخفيانه به ديدن « دوبورو » مىرود.
آندره خلبان جوان، عاشق مارکیز دولاشنزه می شود. ولی نمی داند که اولین قاعده بازی به سبک اشرافی این است که هیچ چیز را جدی نگیرد و بگذارد که بازی ادامه یابد. وقتی این قانون زیر پا گذاشته می شود چیزی جز رنج و مرگ باقی نمی ماند...
با زیرنویس چسبیده
« فرانسوا » ( گابن ) ، کارگر ریخته گرى به « کلارا » ( آرلتى ) دل مىبندد و « والنتن » ( برى ) را که ادعا مىکرده پدر او است اما در واقع عامل فساد و بدبختى افراد بسیارى بوده را میکشد...
"رنه" و "پییر"، زوجی جوان، اتاقی در هتلی در پاریس می گیرند. آنها قصد دارند با هم خودکشی کنند، اما پس از شلیک "رنه" به خود، "پییر" ترسیده و پا به فرار می گذارد و...
"ژان" یک نظامی سرگردان، برای ترک کشور شبانه به یک بندر کوچک می رود. او با "نلی"، دختری هفده ساله و یک سگ برخورد می کند. او عاشق "نلی" شده و به او می آموزد چگونه روی پای خود بایستد...