دنیز یک دختر جذاب و باهوشه. در دانشگاه با یه موسیقیدان به اسم هاکان آشنا میشه و در نگاه اول عاشق هم میشن و ازدواج میکنن و صاحب دختری به اسم اجه میشن، ولی بعدش هاکان شروع به کتک کاری میکنه و مدام دنیز رو میزنه. یک روز داد و فریاد های خونه اش با صدای شلیک بریده میشه و دنیز به اتهام قتل شوهرش راهی زندان میشه. در زندان تا به خودش میاد میبینه بین دو دسته ی دشمن قرار گرفته که هرکدوم برای افزایش قدرت خودشون میخوان دنیز رو به سمت خودشون بکشن ولی دنیز فقط به فکر دخترشه و میخواد بدون دردسر و جرم این دوره رو بگذرونه تا هرچه زودتر به اون برسه…
زمانی که یک دختر زیبا وارد یک شهر غرق شده در داستان های پری دریایی میشود، همه را محسور خودش میکند اما چیزی نمیگذرد که او دست به ویرانی شهر میزند...
سه چیز در زندگی را نمی توان پنهان کرد "عشق، دود و بی پولی". جامعه اجتماعی و وقایع پشت دنیای تجارت بیان می شود.
پارک یو ها (هان جی هه) در دانشکده پزشکی سخت درس خواند و دوره انترنی را به پایان رساند و بخاطر پدرش سخت کار کرد تا پزشک شود. پدر یو ها ۴ فرزندش را به تنهایی بزرگ کرد و خواهر بزرگترش هم فداکاری زیادی برای خانواده کرده است. جانگ اون ته (لی سانگ وو) پزشک است و برای انجام خدمات پزشکی در خارج از کشور داوطلب شد اما به کره برمی گردد.( اون ته) تمایلی به ازدواج ندارد، زیرا پدرش کار پزشکی را به خانواده اش ارجحیت داد و( اون ته) معتقد است مثل پدرش است…
"کامرون بلک" یکی از بهترین شعبده بازهای دنیا است یا حداقل این چیزی است که قبل از نابود شدن کارش، بین مردم با این عنوان شناخته می شد. بدتر از آن این است که "کامرون" دلایل خوبی دارد برای اینکه ثابت کند هیچ یک از اتفاقات تصادفی نیست و …
در بهار 2014 ترکیه و در زمانیکه دشمنان در مرز در حال رشد هستند و دایره خطر درون آن باریکتر می شود، جمهوری ترکیه با بزرگترین تهدیدات تاریخش مواجه است. این سریال داستان قهرمانانه کسانی را روایت میکند که با عشق به وطن در آخرین قلعه با دشمنان کشورشان میجنگند.
داستان این سریال در مورد بررسی تهدید در حال افزایش اسامه بن لادن و القاعده می باشد و نگاهی متناقض به چگونگی رقابت بین "سیا" و "اف بی آی" دارد که به طور ناگهانی ممکن است باعث بوجود آمدن فاجعه 11 سپتامبر و جنگ در عراق شوند...
داستان در مورد مردی انگلیسی به نام "الکس گوودمن" می باشد که پدرش از مافیـای روسـی بوده است. او در زندگی همواره از سایه های تیره ی گذشته ی خود و خانواده اش در حال فرار است و سعی می کند با نامـزدش "ربکا" زندگی و کاری جدید را شروع کند. قـاتلی که با گذشته ی خانواده ی "الکس" سر و کار داشته، آن ها را پیدا می کند و "الکس" و خانواده اش را تهدید می کند. او مجبور می شود وارد دنیای زیر زمینی خلافکارها شود و از چیزهایی که دوستشان دارد محافظت کند...