« تونى كامونتى » ( ميونى )، خلافكارى، خردهپا، آرامآرام با قتل و جنايت به خطرناكترين گنگستر شهر بدل مىشود...
دانشمند جوانى به نام «دكتر هنرى فرانكنستاين» ( كلايو ) مشغول آزمايشهايى براى حيات بخشيدن به مردگان است. او تحقيقاتش را با استفاده از اجسادى كه با كمك دستيار گوژپشتش، « فريتس » ( فراى ) از گورستانها میربايد، به انجام میرساند...