« آلفرد كراليك » ( استوارت ) كه در يك مغازهى فروش كالاهاى چرمى در بوداپست كار مىكند ، با دختر رؤياهايش كه هرگز او را ملاقات نكرده است ، مكاتبات لطيف و شاعرانهاى دارد ، غافل از آن كه اين دختر ، « كلارانوواك » ( سولاون ) كارمند تازه استخدام شدهى همان مغازه است...
پس از اینکه مامور راه آهن خانواده جسی را مجبور به تخلیه اجباری از مزرعه شان می کند، جسی و فرانک تصمیم به انتقام می گیرند...
"هیزل فلگ" اخباری دریافت می کند مبنی بر اینکه خبر مرگ او بر اثر مسمویت رادیوم یک تشخیص اشتباه بوده است. او خوشحال است چون با پولی که کارخانه در اختیارش قرار داده به نیویورک سفر می کند. اما با پیدا شدن خبرنگاری با نام "والی کوک" رویاهای او رنگ می بازند و...
زوجی عاشق متوجه می شوند که مرده اند و در واقع دو روح هستند.آنها تصمیم می گیرند روش زندگی یکی از دوستانشان را تغییر دهند و...