ناحیه اى در جنوب آلمان ، سال 1933. به قدرت رسیددن نازى ها زندگى خانواده ى « پروفسور ویکتور روت » ( مورگان ) را بر هم مى ریزد.
« آلفرد كراليك » ( استوارت ) كه در يك مغازهى فروش كالاهاى چرمى در بوداپست كار مىكند ، با دختر رؤياهايش كه هرگز او را ملاقات نكرده است ، مكاتبات لطيف و شاعرانهاى دارد ، غافل از آن كه اين دختر ، « كلارانوواك » ( سولاون ) كارمند تازه استخدام شدهى همان مغازه است...