کماندوی موفق SAT علی که پس از تحقیقات به طور موقت تعلیق شده بود، با خبر بیماری ناگوار و کشنده همسرش آیدا، فرزندان و همسرش را با خود برد. او با پدرزنش صالح که یک هتل بوتیک در چاملیکی دارد، نقل مکان می کند. با مرگ آیدا مدت کوتاهی پس از نقل مکان، تمام خانواده به شدت در سوگ هستند. دفنه که به طور غیرمنتظره ای با اوزان روبرو می شود که فکر می کند او را در گذشته پشت سر گذاشته است، چاره ای ندارد جز اینکه به دنبال راهی برای خود باشد. در چاملیکی، جایی که زمانی فقط صدای برخورد امواج به ساحل شنیده شد. در مثلث علی، دفنه و اوزان؛ اکنون اجتناب ناپذیر است که روزهای فعال و غیرقابل برگشت و عشق های پرشور را تجربه کنید و رازها و روابط خانوادگی را که همه را به اطراف می کشاند، بریزید.
ایپک زنی است که زندگی خودش رو وقف خونوادش کرده و در نتیجه یه سری اتفاقات که زندگیشو از بنیان متزلزل میکنه، در اداره پلیس بعنوان یک روانشناس شروع به کار میکنه. علاقه ی مادرزادی و شدید ایپک به مسائل پلیسی باعث میشه مدام با شاهین کارا، سرکمیسر شعبه جنایی رو در رو بشه. “بلای جونم” ماجراهای کل کل های این دو شخصیت کاملا متضاد و داستان های پلیسی اون ها رو به تصویر میکشه…