با بازی ایلکین چه اتفاقی افتاد تا عشق تولگا را به او آزمایش کند. ایلکین و سینم که با تولگا بازی خواهند کرد، او را مورد آزمایش قرار خواهند داد. کنجکاو است که تولگا که بین دو زن درگیر خواهد شد چگونه دست به انتخاب بزند
پس از وقوع فاجعه در زمین، یک زیست شناس دریایی در یک ماموریت تحقیقاتی زیردریایی باید برای زنده ماندن با خدمه مبارزه کند زیرا یک توطئه آشکار می شود.
شوهرِ الیف (Ceren Moray)، در یک صانحه دریایی ناپدید میشه و الیف هنوز نتونسته این مسئله رو قبول کنه. تماس های بی جواب مداوم هم باعث شده الیف امیدوار به زنده بودن شوهرش باشه. جیدا (Elçin Sangu)، ملیحه (Şafak Pekdemir) و شبنم (Burcu Gölgedar) که دوستان صمیمی الیف هستند، سعی میکنند بهش کمک کنند. جیدا از وابسته شدن به کسی خوشش نمیاد و اعتقاد داره که آدم باید آزادانه زندگی کنه. ملیحه یک روانپزشک موفقه و شبنم هم با شوهرش مشکلاتی داره. حقایق زندگی این چهار زن از اون چیزی که تصور میکنند کاملا متفاوته…
اگه یکبار تیره بودن بخت تون رو باور کردین، شکست دادن این طالع بد، کار راحتی نیست… آدا دختری است که با باورهایی مثل “فقط وقتی میتونی خوشبخت بشی که عشق اول یک پسر باشی و باهاش ازدواج کنی” بزرگ شده است. چیزی نمونده بود که آدا خلاف این حرف رو ثابت کنه که از طرف روزگار (دوست پسرش) ترک میشه. وقتی آدا سعی میکنه روزگار رو دوباره به دست بیاره با بورا آشنا میشه. آدا بین عشق و باورش گیر کرده و یک راه سخت و رمانتیکی در پیش داره.
نالان زن جوان زیبایی است که در نگاه اول با گرمای خود محبت همه را جلب می کند. از آنجایی که او تنها فرزند خانواده اش است، به عنوان یک عروسک دستی بزرگ شد، زندگی خود را در هستی گذراند و از بهترین مدارس با ممتاز فارغ التحصیل شد. نالان آماده می شود تا با صدات کور اوغلو که یکی از ثروتمندترین افراد کشور است ازدواج کند. اگرچه نالان و صدات دست در دست هم در این داستان با امید راه می رفتند و فکر می کردند که دارند از رازهای تاریکی که در گذشته خود نگه داشته اند دور می شوند. به زودی زندگی آنها در تاریکی واقعی فرو خواهد رفت.
داستان آپارتمان معصومین براساس واقعیت است. زندگی اینجی(فراح زینب عبدالله) که با پدربزرگ و برادر غیرتیش زندگی میکنه با تصادفی که میکنه عوض میشه.
یکی از بزرگترین و عمیق ترین سوالات انسان ها اینه که آیا انسان میتونه سرنویشتشو تغییر بده؟ مهدی و زینب که زمان بچگی ضربه های زیادی خوردن و با سختی های زیادی زندگیشونو سپری کردن و با وجود گذشت سالیان دراز هنوز هم زخم های کودکیشون التیام پیدا نکرده. … زینب دانشجوی رشته حقوق است که بین دو زندگی متفاوت گیر کرده. سالهاست که تلاش می کنه تعادل بین دو طرف حفظ شود ، زینب همیشه دنبال این سواله که او واقعاً کیه و از چه خانواده ایه. این تنها سؤالی است که زینب نمی تونه پاسخی براش پیدا کنه. مهدی مردی شجاع ، ایثارگر و در عین حال تنهاست که اول از همه مسئولیت خانوادش و بعد از اون مردم محله خود را به عهده می گیره. این مهربانی اون باعث میشه محبت همه به او جلب بشه. مهدی سعی میکنه با گرفتن انتقام پدرش خلاء درونش رو پر کنه.
ماجرا از اونجا شروع میشه که دمیر و سلین هر دو یک خونه رو میخرن و مجبور میشن تا حل شدن مشکل، با هم زندگی کنن و …
کوزگون و دیلا بچه های دو تا دوست پلیس هستن که پدر دیلا به پدر کوزگون خیانت میکند و پدر کوزگون بخاطر اون به زندان میافته و کشته میشه و کوزگون و دیلا هم که دوست بودن از هم دور میافتن. کوزگون بعد از سال ها با یک هویت دیگه برای گرفتن انتقام پدرش برمیگردد و دیلا که یک وکیل موفق شده است به او کمک میکند…
آزرا که یک شبه همه ی دارایی هاشو از دست داده با جنک که سرنوشت یکسانی دارن روبرو میشه و آزرا با دستای سحرآمیزش همه ی زخمای جنک رو خوب میکنه.رابطه ی این دو که با بحث های شیرین شروع شده بود بعد از مدتی با یک بازی غیرمنتظره به جدال تبدیل میشه