نیسان، زنی ناراضی، بیمار و گمشده که در شلوغی زندگی شهری به دام افتاده است، در جستجوی دوستش که پس از یک جلسه شفا که با هم شرکت کرده بودند ناپدید شد، فرقه ای پنهان را کشف می کند. نیسان علیرغم تمام تردیدهایش نمی تواند چشم خود را بر روی وعده های فرقه ببندد و مردی مرموز به نام توفان را دنبال می کند و وارد ماجرایی پر از ناشناخته می شود.
این در مورد اتفاقات قابل توجهی است که پس از ازدواج دوغا و فاتح، فرزندان دو خانواده با فرهنگ های مختلف، در یک ازدواج برق آسا رخ می دهد.
در یک شرکت استعدادیابی در استانبول ، ماموران تلاش می کنند تا مشتریان ستارگان خود را راضی و تجارت خود را حفظ کنند. مأمورین در شرایطی که زندگی شخصی و حرفه ای آنها را در هم می آمیزد ، وضعیت را به وضعیت دیگری برمی گردانند.
داستان در استانبول در سال 1800 آغاز می شود و به سمت جلو پیش می رود. "میا" با شورشیان جوان برای نابود کردن "دیمیتری" رهبر خون آشام هاب بی رحم، در جاده ای که در کنار یک کلوپ شبانه لوکس در استانبول قرار دارد، در کمین نشسته اند ...
خلاصه داستان : کورت سعید پسر بزرگ یه خانواده ترک اهل کریمه (مرز روسیه و اوکراین) است . او که از بچگی عاشق باباشه مثل باباش یکی از بهترین افسرهای ارتش تزار شده . و وقتی زمانش برسه هم طبق اون چیزی که بهش گفتن با یک دختر ترک ازدواج خواهد کرد . شورا هم دختر یه خانواده اصالتا روسه و به خاطر مریضی لاعلاج پدرش ناراحته . به همراه خواهرش والنتینا پدرش رو برای مداوا به پتروگراد (سنت پترزبورگ) میبرن . وقتی میرسن به پتروگراد مهمان پترو دوست قدیمی کورت سعید و خانوادش میشن . پترو به خاطر یه اشتباه با دستور کورت سعید مجبور به ترک منصبش شده و به خاطر همین کینه به دل میگیره و مخفیانه برای کورت سعید نقشه میریزه . کورت سعید و شورا ابتدا در یک مراسم رقص باله همدیگرو میبینن ولی به طور رسمی وقتی برای یک دعوت به یک مهمانی میرن اونجا با هم آشنا میشن و شعله های عشقشون هم از همونجا شعله ور میشه .