این در مورد اتفاقات قابل توجهی است که پس از ازدواج دوغا و فاتح، فرزندان دو خانواده با فرهنگ های مختلف، در یک ازدواج برق آسا رخ می دهد.
دنیز یک معلم ادبیات با استعداد و باهوشیه، محمد هم یک جراح مشهوره و پسرش هم دانش آموز دنیزه. هر دوی این اشخاص خیلی وقته با کسی وارد رابطه نشدند. جاذبه ای که بینشون به وجود اومده اونا رو اول به سمت یک شام دو نفره و بعد به سمت یک سریالی سوق میده که قراره زندگیشون رو زیر و رو کنه. به ذهنشون هم نمیرسه یک شام دو نفره منجر به ویرانی در زندگی شخصی و خانوادگیشون بشه.
در یک شرکت استعدادیابی در استانبول ، ماموران تلاش می کنند تا مشتریان ستارگان خود را راضی و تجارت خود را حفظ کنند. مأمورین در شرایطی که زندگی شخصی و حرفه ای آنها را در هم می آمیزد ، وضعیت را به وضعیت دیگری برمی گردانند.
ایلول به خاطر پدر و مادرش کودکی سختی را پشت سر گذاشته ، و در دوران دبیرستان پدرش اورا در خانه ی مادر بزرگش تو مارماریس ترک کرده است ، رفتن او پیش مادر بزرگش ، برای او فرصتی هست که زندگی اش را از نو بسازد ، او به وسیله ی آشنایی با اقا معلم (علی ) زندگی اش را از نو میسازد ….