شاینو زندگی بوهمی را انتخاب کرد، اما او را انتخاب نکرد. در مواجهه با اخراج، او شروع به کار جدیدی می کند و با رئیس خود در آغازی طوفانی دچار...
هالیس آغا، ستون یکی از خانواده های مستقر غازیانتپ، تصمیم می گیرد با نوه سرکش خود فریت ازدواج کند تا او را به صف کند.
به سرنوشتت لبخند بزن داستان زندگی دو دختر جوان که در پرورشگاه بزرگ شدن رو نقل میکنه. ادا و یارن که در یک پرورشگاه در بورسا بزرگ شدن، همدیگه رو خواهر هم دونستن. یارن دوست داره کنکور بده و از پزشکی قبول بشه ولی ادا حتی دبیرستان رو هم نیمه تموم رها کرد. این دو دختر جوون که 18 ساله شدن و به سن قانونی رسیدن، میخوان برای خودشون یه زندگی بسازن. ادا و یارن یه روز به یه پارتی خونگی میرن و اون پارتی زندگی جفتشونو بشکل غم باری تغییر میده…
اصل و بوراک شخصیت هایی هستن که کاملاً با هم دیگه ضد هستن ، اصل در یک زندگی شاهانه با بوراک آشنا میشود اینا کسانی بودن که هیچ موقع همدیگه رو ندیده بودن و طرز فکر متفاوتی داشتن ، بعد از انفجار آتشفشان میفهمن که داخل یک بازی گیر کردن
یامان که در یکی از حومه های استانبول زندگی می کند، به دلیل دزدیدن ماشین برادرش در پمپ بنزین به همراه برادرش کنان دستگیر و به زندان می افتند. یامان وقتی با وکیلی سلیم ملاقات می کند فرصتی برای شروع جدید پیدا می کند تا...