اکیم و ملتم دو نوجوان جوان هستند که به اندازه خواهران صمیمی هستند. آنها در یک محله محقر زندگی معمولی دارند، اما همیشه به بچه های ثروتمندی که در دبیرستان دوغرو تحصیل می کنند، حسادت می کردند. اکیم، بکیر و عایشه برای شروع زندگی دانشجویی تازه خود در معتبرترین مدرسه شهر انتخاب می شوند، اما به زودی می فهمند که زندگی آنها در واقع سخت تر می شود. آنها باید برای زنده ماندن در میان بچه های ثروتمند بجنگند و از دیدن اینکه ثروتمندان زندگی بسیار متفاوتی با آنچه آنها تصور می کردند شگفت زده می شوند ...
تعقیب و گریز بین رهبر مافیا کارتال که “محافظ” چینگیراکلی (نام محله کارتال به معنی مار زنگوله دار) است و افه، کمیسر بی باک اداره آگاهی بخش جرم های سازماندهی شده، با یک پرونده قتل وارونه می شود. مسیرهایی که برای دستگیری قاتل طی می کنند، آنها را به نامی می رساند که هرگز حدس نمی زنند.
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…
ایلول به خاطر پدر و مادرش کودکی سختی را پشت سر گذاشته ، و در دوران دبیرستان پدرش اورا در خانه ی مادر بزرگش تو مارماریس ترک کرده است ، رفتن او پیش مادر بزرگش ، برای او فرصتی هست که زندگی اش را از نو بسازد ، او به وسیله ی آشنایی با اقا معلم (علی ) زندگی اش را از نو میسازد ….
کنک، که بتازگی از ایالات متحده به استانبول رسیده، شکست عشقی می خورد و معشوقه اش دست رد به سینه او می زند. تا اینکه وی تصمیم می گیرد...