یاسمین یک زن جوان پر جنب و جوش و با اعتماد به نفس است که شوهرش را در دوران بارداری از دست داده و برای حمایت از دخترش تلاش می کند. فیدان زنی محتاط و مضطرب است که به شدت از دختر خود محافظت می کند و همیشه از بالای شانه او به دنبال خطری نادیده است. وقتی یاسمین دخترش را در یک مرکز خرید شلوغ از دست می دهد، این فیدان است که آنها را دوباره جمع می کند. این ملاقات تصادفی مسیر زندگی آنها را تغییر می دهد. دیری نمی گذرد که یاسمین و فیدان ناخواسته خود را درگیر جنایتی می کنند که آنها را در چشمان توپراک قرار می دهد. راز مشترک آنها آنها را به هم پیوند می دهد، زیرا یاسمین و فیدان باید برای زنده ماندن و پاک کردن نام آنها همکاری کنند. این دو زن که در شرایط عادی هرگز نباید همدیگر را ملاقات می کردند، اکنون تنها امید یکدیگر هستند.
زمانی که فاجعه ای برای دانشمندی بی پروا در استانبول دوره عثمانی رخ می دهد، دانش آموز او از روش های آزمایش نشده استفاده می کند تا کار خود را با عواقب ویرانگر به پایان برساند.
این فیلم به داستان زندگی مسلم گورسس یک موسیقیدان اهل کشور ترکیه میپردازد. او با نام مسلم آکباش به دنیا آمد و به علت قدرت صدایش گورسس که در ترکی به معنای کسی دارای صدای پر قدرت است نام گرفت. از وی همچنین با نام مسلم بابا هم یاد میشود و…
کنترل یکی از پردرد سر ترین محله های استانبول یعنی چوکور(گودال) در دست خانواده ی کوچوآ هست. مهم ترین قانون این خانواده اینکه اجازه به پخش م مصرف مواد مخدر نمیدن.ولی گروهی هست که روی این محله چشم دارن و میخوان این قانون (منع مخدر) رو بشکنن.که باعث میشه این نظم حاکم در محله بهم بخوره…
"قدرت" که همیشه با قانون و برنامه زندگی کرده، به وسیله تجربه اتفاقات شگفت آور نظم زندگیش بهم میخورد. او سوار ماشینش که خیلی دوستش میدارد شده و به طرف آنتپ روانه میشود. در طی این مسیر بلایی نیست که سر "قدرت" و ماشینش نیاید. او پس از طی کردن صدها کیلومتر هم ارزش دوستی را کشف خواهد کرد و هم لذت زندگی بدون قانون و برنامه را خواهد چشید...
نارین (Ozgu Namal) یک دختر موفق است که در یک محله فقیر با خانواده اش زندگی می کند. پدرش رجب (Turgut Tuncalp) یک کار ثابت ندارد و به الکل معتاد شده است. به همین دلیل، نارین توسط پدرش همیشه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. تنها چیزی که که نارین در این زندگی میخواهد تبدیل شدن به یک زن موفق است تا بتواند بر روی پاهای خود بایستد. بنابراین، او خیلی سخت کار می کند و تبدیل به سخت کوش ترین و موفق ترین دانش آموز مدرسه می شود. با این حال، پدر او رجب نمیخواهد او را به مدرسه برود. او می خواهد نارین شروع به کار کند و برایش پول بیاورد. به همین دلیل، نارین به صورت مخفیانه از پدرش کار می کند.
سرکمیسر قدیر یک انسان غمگین است که همسر و دخترش را در یک اقدام تروریستی از دست داده است. قدیر که خیلی عذاب میکشید زندگی برایش غیرقابل تحمل میشود و تصمیم میگیرد با یک تصادف رانندگی به زندگی خود پایان دهد ولی چهار ماشین دیگر هم درگیر این تصادف میشوند و داخل این چهار ماشین چهار زندگی متفاوت و چهار انسان متفاوت وجود داره. ادامه داستان رو با ما همراه باشید