مته و ناز فرزندان مورد علاقه خانواده های ثروتمند و قدرتمند هستند. هر دوی آنها خراب هستند و عادت کرده اند به هر چیزی که در زندگی می خواهند برسند. داستان آنها که با وعدههای خانوادههایشان در کودکی آغاز شده، امروز با ناتوانی در جدایی از یکدیگر به سوی ازدواج پیش میرود. اما وقتی خدمتکار ناز، اینسیلا، که از کودکی با او بوده، ناگهان در مقابل مته ظاهر می شود، مته تمام تصمیماتی که در زندگی گرفته است را زیر سوال می برد. آیا این برخورد بین اینسیلا و مته مسیر داستانی را که ناز با تمام لجبازی نوشته بود تغییر می دهد و به مته کمک می کند تا عشق واقعی را پیدا کند؟
فصل جدیدی در زندگی زینب باز می شود، پرستار بچه ای که آرزوی داشتن یک زندگی مجلل را دارد، پس از اینکه به طور تصادفی مقدار زیادی پول به دست آورد.
تاریک آکسوی که یک بسکتبالیست افسانه ایه دقیقا وقتی در دوران اوجش قرار داره به دلیل تصادفی که میکنه مجبور میشه بسکتبالو ول کنه…بعد از اون تاریک همه چیزشو دونه دونه از دست میده و حتی حضانت بچه هاشم نمیتونه بگیره…دقیقا وقتی که از زندگی نا امید شده شانسی که بهش رو میکنه شاید بتونه دختراشو بهش برگردونه …