یک جانور 122 متریِ دایناسور مانند (گودزیلا) پس از آزمایش بمب اتمی در سواحل ژاپن، از خواب زمستانی بیدار شده و به توکیو حمله می کند...
"تاکزو" زندگی اش به عنوان مبارزی سرگردان را رها می کند."ساساکی کوجیرو" سامورایی باهوش و با استعداد او را به مبارزه دعوت می کند.اما پیش از مبارزه او باید با گروهی از راهزنان مبارزه کرده و با احساسش نسبت به دو زن کنار بیاید...
"کیچی ناکاجیما" کارخانه دار ژاپنی است که دچار ترس زیادی از جنگ هسته ای می شود. این اتفاق موجب تاثیر گذاشتن بر روی زندگی و خانواده اش می شود...
با دوبله فارسی
آزمایش سلاحهای هسته ای آمریکا موجب به وجود آمدن موجودی غول پیکر و دایناسور مانند می شود که غیر قابل توقف است...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
مردم فقیر یک دهکده که مدام توسط راهزن ها مورد هجوم قرار می گیرند، از یک سامورایی درخواست کمک می کنند. او ۶ سامورایی دیگر را جمع می کند و آن ها به مردم دهکده می آموزند که چطور از خودشان دفاع کنند و در ازای آن، مردم روزانه سه وعده غذایی مختصر به آن ها می دهند. فیلم زمانی به اوج خود می رسد که ۴۰ راهزن به دهکده حمله می کنند و ...
با زیرنویس چسبیده
«كنجى واتانابه» ( شيمورا )، كارمند قديمى بخش بايگانى شهردارى، در مىيابد كه به سرطان معده مبتلا شده و بيش از شش ماه ديگر زنده نمیماند. او ابتدا میخواهد تا از آخرين روزهاى زندگی اش لذت ببرد، اما اين بی فايده است و « واتانابه » میميرد. در مراسم يادبودش، روشن میشود كه پيش از مرگ يك زمين بازى براى بچه هاى محله ساخته است.
زنی پنجاه ساله که دیگر نمیتواند مردان را جذب کند به زندگی غم انگیز خود نگاهی می اندازد. زمانی که "اوهارو" در دربار امپراطوری قرار داشت عاشق مردی پائینتر از سطح خود می شود. رابطه آنها آشکار شده و "اوهارو" با همراه خانواده اش تبعید می شوند. برای او اتفاقات بعدی زندگی همراه با تحقیر به ارمغان می آورند...
با زیرنویس چسبیده
ژاپن، قرن يازدهم. يك هيزمشكن ( شيمورا )، يك راهب و يك مرد عامى، از باران به خرابه هاى دروازه ى راشومون پناه مى برند و راهب داستان محاكمه اى را كه شاهد بوده با سه روايت تعريف مى كند...
"موروکامی" کارآگاه جوان دایره جنایی در اتوبوس مورد سرقت قرار گرفته و اسلحه خود را از دست می دهد.او که سرافکنده و خشمگین است تلاش می کند اسلحه اش را پیدا کند تا اینکه توسط کاراگاهی با تجربه و مسن با نام "ساتو" راهنمایی و کمک می شود...
یک جراح در حین عمل جراحی خود را زخمی کرده و مبتلا به بیماری سیفلیس می شود. زندگی پزشک نابود می شود اما برخلاف بیمارش او زندگی دیگران را با خود نابود نمی کند...