"تاکزو" زندگی اش به عنوان مبارزی سرگردان را رها می کند."ساساکی کوجیرو" سامورایی باهوش و با استعداد او را به مبارزه دعوت می کند.اما پیش از مبارزه او باید با گروهی از راهزنان مبارزه کرده و با احساسش نسبت به دو زن کنار بیاید...
تاکزو با نزدیکترین دوستش ماتاهاچی دهکده خود را ترک میکنند تا به ارتشی که برای جنگ رهسپار شده بپیوندند. بعد از اینکه در جنگ شکست میخورند، در خانه بیوه زنی به دنبال پناهگاه میگردند. بیوه زن (اوکو) ماتاهاچی را که نامزدیش را با اوتسو فراموش کرده اغوا میکند. ماتاهاچی به همراه زن و دخترش(آکمی) راهی کیوتو میشوند و تاکزو به روستایش بر میگردد. خانواده ماتاهاچی حرفهای تاکزو را باور نمیکنند …
پس از سپری کردن سالها در سفر و به وجود آوردن شهرت به عنوان بزرگترین سامورایی ژاپن، "تاکزو" به کیوتو بازمی گردد. "اوستو" منتظرش است اما او برای به چالش کشیدن "کندو" رهبر بهترین آموزشگاه منطقه بازگشته است. برای اثبات شجاعت و مهارت خود او عمدا پا در کمپینی که توسط هوادارن آموزشگاه ترتیب داده شده است می گذارد و...