با زیرنویس چسبیده
پس از نابود شدن کره زمین به دست بشر، انسان ها هم اکنون به دو دسته تقسیم شده اند. دسته اول کسانی هستند که زمین را ترک کرده و در مکانی نزدیک آن سکونت دارند و دسته دوم کسانی هستند که در فقر نسبی بر روی زمین خشک و برهوت زندگی می کنند. پس از اینکه یک هکر از دسته ی دوم به سیستم های کامپیوتری دسته اول رخنه می کند، آنها ماموری را به زمین می فرستند تا به موضوع رسیدگی کند...
داستان روایت گر فضایی فانتزی و تاریک در شهر توکیو است، موجودات مرموزی به نام "غول" در پی شکار و خوردن انسان ها هستند . و مردمی که بسیار وحشت زده اند، زیرا نمی دانند "غول ها" پشت کدام چهره انسانی مخفی شده اند. "کانکی" یک دانشجوی ساده است که بعد از آشنایی با دختری که علایق مشترکی به خواندن کتاب دارند سرنوشتش برای همیشه تغییر می کند...
این داستان بازی نباشه زندگی نیست .سورا وشیرو یک برادر و خواهر که شهرت neet دارند و با استعدادن ( نه در آموزش و پرورش ، اشتغال، و یا آموزشی ) هیکیکوموری (حبس کردن)که اوازه انها در شهرها و اینترنت زبان زد شده این دو بازیکن حتی در دنیای واقعی هم با یک دیگر همانند در بازی برخورد میکنن و یک روز انها توسط پسری ملقب به خدا به دنیای دیگری احضار میشن. در آنجا خدا اعلام میکند که جنگ ممنوع است و تعیین کرد در آن جهان همه چیز با بازی تصمیم گرفته میشود حتی مرز کشورها. بشریت به شهرهای باقی مانده از رقابت های دیگر عقب نشینی کرده اند. ایا سورا و شورا این برادر وخواهر میتوانند ناجی انسانها در این جهان شوند . خوب بازی شروع میشود...
تاکامیا هونوکا یک دانشآموز معمولی است که تنها مشکلش این است که کنار کاگاری آیاکا، زیباترین دختر مدرسه، نشسته است. آنها هرگز با هم صحبت نکردهاند و هر تعامل کوچکی بین آنها باعث میشود که باشگاه طرفداران کاگاری، تاکامیا را بزنند. اما وقتی یک قسمت از ساختمان مدرسه در حال سقوط است و قصد دارد او را به عالم بعد بفرستد، کاگاری است که به نجات او میآید. فقط… او لباس یک جادوگر پوشیده است، او را در آغوش خود حمل میکند و روی یک جارو شناور است؟! کاگاری به تاکامیا میگوید که مأموریتش حفاظت از او است و حالا میتواند به جای پنهان کاری، به صورت آشکار از او حفاظت کند.
در مرز این جهان و جهان دیگر ۸ میلیون روح مرده وجود دارن که به خدایان و دیگر روح ها خدمت می کنن که سعی در کمک کردن در زندگی انسان ها دارن. یک دختر مدرسه ای به نام هیوری ایکی , زورگویی های همکلاسی هاشو تحمل می کنه و برای اینکه گریه کنه به دستشویی میره. روی دیوار دستشویی با خطی بد شماره تلفن و پیامی نوشته شده , “من مشکلات شما رو حل میکنم” بعد از اینکه هیوری با شماره تماس می گیره , با یک شخصیت بی خانمان و بیکاری روبه رو میشه که ادعا داره “خداست” خنگ و غیر قابل پیش بینی و بی ارزش, اون به دعا های مردم جواب نمیده و کسی هم بهش محل نمیذاره. اما اون…
ادامه انیمه Freezing که در سال 2011 ساخته شد. در آینده نه چندان دور زمین در حال جنگ با بیگانگانی ست که از بعد دیگری به اسم نووا امده اند و زمین را مورد تهاجم قرار داده اند. داستان ماجراهای یک ژاپنی به اسم کازویا آیو را بیان میکنه که برای آموزش دادن دخترانی که ژنشان تغییر پیدا کرده اند و در حال جنگ با بیگانگان هستن…
ساتان، خدای شیاطین است، اما فقط یک چیز هست که او ندارد، و اون ماده ایست که در جهان انسان ها وجود دارد که باعث بیشتر شدن قدرتش می شود!! به همین هدف، او رین را بوجود می آورد، اما این پسر، بچه یک انسان نیز هست...
تو یه زندان تو ژاپن جوتارو کوجوی ۱۷ ساله زندگی می کنه: یه آدم وحشی، مبارز و خلافکار که یه نیروی غیر قابل کنترل تسخیرش کرده! سرتاسر دنیا نیروهای شیطانی در حال بیدار شدنن: “استند”ها، موجودات وحشتناک نامرئی که به حاملاشون قدرتهای بی نظیری می دن.جوجو برای نجات مادرش باید نیروی تاریک وجودش رو مهار کنه و به مصر سفر کنه تا خون آشام صد ساله ای که دنبال خون اعضا خونواده اشه رو شکست بده. ولی این راه رو به این آسونی نمی شه رفت؛ چون دشمنان زیادی قصد دارن در مقابلش ایستادگی کنن .
انیمه "هنر شمشیرزنی آنلاین" را می توان سبک متفاوتی از بین انیمه های ژاپنی دانست . در این انیمه زیبا ماجرا در آینده یعنی سال ۲۰۲۲ اتفاق می افتد. سالی که بشر پس از مدت ها تلاش موفق می شود تا تکنولوژی تولید کند که به وسیله آن می تواند انسان ها در دنیای مجازی قرار داده اما تمامی حس های انسان را نیز فعال نگه دارد. در این بین شرکت های بازی سازی به این سیستم روی می آورند و کنسولی با نام Nerve Gear ساخته می شود که در اولین روز شروع به کار آن ۱۰ هزار نفر وارد بازی و به رقابت با یکدیگر می پردازند. در این بین متوجه می شوند که امکان خروج از بازی امکان پذیر نیست و بعد از مدتی یکی از ناظرین بازی به آن ها اطلاع می دهد که در صورت شکست در این بازی، کنسول مغز شما را منفجر و شما را خواهد کشت. تنها راهی که کاربران از این ماجرا نجات پیدا می کنند این است که بازی را تا انتها ادامه و پیروز آن بشوند.
داستان در چین باستان اتفاق می افته. جنگ همه جا سایه انداخته و مردم دونه دونه دارن میمیرن. شین و هیو دو پسری هستن که به خاطر جنگ یتیم شدن و صبح تا شب توی جنگل تمرین میکنن تا بتونن روزی فرمانده ارتش بشن و این جنگ رو تموم کنن. اما یه روز فرمانده شو بونکون هیو رو میبینه و هیو چشمشو میگیره . به اون اجازه میده که به عنوان کلفت توی قصر خدمت کنه. اما بعد توی قصر درگیری ای پیش میاد و هیو زخمی میشه و فرار میکنه و نقشه ای رو به شین میده و ماجراجویی شروع میشه