تاچی اوکادا، یک مرد میانسال مجرد، در یک بازی VRMMO جدید به نام "یک زندگی رایگان دیگر آنلاین" ثبت نام می کند. او با آواتاری به نام "Earth" که یک پسر جوان است وارد بازی می شود و تصمیم می گیرد مهارت هایی را که بی فایده تلقی می شوند، بیاموزد. با وجود اینکه مهارت های او بی فایده تلقی می شوند، تاچی در آنها استاد می شود و به یک ماجراجو تبدیل می شود که از بازی VRMMO خود لذت می برد.
پس از شکست پادشاه شیطان، مسابقاتی برای انتخاب جانشین او برگزار میشود. هلک، قهرمان انسان، در صدر مسابقات قرار دارد. برخی از شیاطین از این ایده که یک انسان جانشین بعدی پادشاه شیطان شود، خوشحال نیستند، به خصوص وِرمِلیوِ قرمز. او برای محافظت از شیاطین و اثبات دشمنی هلک با آنها، حتی حاضر است در مسابقه تقلب کند.
با زیرنویس چسبیده
بیش از یک ماه از گیر افتادن ده هزار کاربر در دنیای Sword Art Online می گذرد. آسونا که طبقه اول قلعه آهنی شناور آینکراد را پاکسازی کرده ، به کیریتو می پیوندد و به سفر خود ادامه می دهد تا به طبقه آخر برسد ...
داستان درباره Saitō، یک مرد معمولی است که خود را به دنیای دیگری منتقل می کند. به صورت روزانه، مهارتهای فراوان او به عنوان یک دستساز، او را برای ماجراجویان جدیدش که به نظر میرسد از دنیاهای دیگر نیز آمدهاند، ضروری میسازد. به تدریج، Saitō شروع به درک احساس مفید بودن می کند.
محوریت این انیمه بر روی دانشآموزی به نام آساهی کاشیواگی است که یک روز صبح در راه مدرسه با تصادفات غیرعادی روبرو میشود - همه اینها مطابق با ثروت مبهمی تلویزیونی است که او آن روز صبح تماشا کرده بود و همه با یک برخورد ناگوار با یک نفر به پایان رسید. دختر اتفاقاً همه دخترانی که او ملاقات می کند دانش آموزان یا معلمان جدید مدرسه او هستند. شناخت قبلی آساهی از دختران، او را به سوء ظن یوشیو، که خود را "دوست آساهی" معرفی می کند، می کند. بعد از مدرسه، او یک نامه عاشقانه در کمد کفشش پیدا می کند که به او می گوید دوباره طبق بخت صبحگاهی به درخت گیلاس پشت مدرسه بیاید. آساهی به سمت درخت شکوفه گیلاس می رود تا ببیند چه چیزی در انتظارش است.
دنجی رویای ساده ای برای داشتن یک زندگی شاد و آرام دارد و با دختری که دوستش دارد وقت می گذراند. با این حال، این بسیار دور از واقعیت است، زیرا دنجی توسط یاکوزا مجبور به کشتن شیاطین می شود تا بدهی های خردکننده خود را بپردازد. با استفاده از شیطان حیوان خانگی خود پوچیتا به عنوان یک سلاح، او آماده است تا برای کمی پول نقد هر کاری انجام دهد.
دانشآموز دبیرستانی، میچیو کاگا، بیهدف در زندگی و اینترنت پرسه میزد، وقتی میبیند که از یک وبسایت مخفی به دنیایی فانتزی منتقل شده است - به عنوان یک مرد قوی که میتواند از قدرتهای «تقلب» استفاده کند. او از قدرت خود برای تبدیل شدن به یک ماجراجو، کسب درآمد، و گرفتن حق ادعای دخترانی که زیبایی در حد بت دارند استفاده می کند تا حرمسرای خود را تشکیل دهد.
دانشآموز دبیرستانی «هایاسه ناگاتورو» عاشق اینه که وقتهای بیکاری سر به سر سنپایش بذاره! بعد از اینکه ناگاتورو و دوستاش به طور تصادفی نقاشی یه هنرمند مشتاق رو پیدا میکنن، اونا از بیرحمانه سربهسر گذاشتن سنپای خجالتیشون لذت میبرن. و اون با سماجت خاصی تصمیم میگیره این بازی ظالمانه رو ادامه بده و هر روز بهش سر میزد تا سنپای هر کاری که اون میخواد رو به سرعت انجام بده، که کاملا باعث اذیت شدن سنپای میشد. یه مقدار برنگیخته و تا حدودی ترسیده، سنپای دائما به زور وارد مسخره بازیهاش میشد همونطور که از سلایقش، عادتهاش و حتی شخصیتش بر علیه استفاده میشد و ...
در گرنبل کینگدام، یه شهربازی متروکه، شیکی تمام عمر خودشو لا به لای دستگاه ها سپری کرده. اما یک روز، ربکا و گربه ـش، هپی، جلوی شهربازی ظاهر میشن. این تازه واردا نمیدونن که این اولین باریه که گرنبل توی این صد سال بازدیدکننده های انسان به خودش دیده! در حالی که شیکی به دنبال پیدا کردن دوست جدیده، همسایه های سابقش منتظر یه فرصتن تا یه شورش رباتی به راه بندازن... و وقتی که اونجا برای شیکی خیلی نا امن میشه، اون باید به ربکا و گربش بپیونده و با بشقاب پرندشون به یه کهکشان بی حد و مرز فرار کنه.
موقع نجات دادن یه غریبه از تصادف ترافیکی کشته شد، یه نیت 34ساله به عنوان رودئوس گریرات توی دنیایی از جادو تولد تازهای پیدا کرد، یک نوزاد تازه متولد شده. با دانش، تجربه و پشیمانیهایی که از زندگی گذشتهش باقی مونده بود، رودئوس قسم خورد زندگی راضیکنندهای رو پیش ببره و اشتباهات گذشتهش رو تکرار نکنه. حالا با مقدار عظیمی از نیروی جادویی به همراه ذهن یک بزرگسال نعمت داده شده، رودئوس به عنوان یه نابغه که توسط والدین جدیدش به وجود اومده، دیده میشه. طولی نکشید که خودشو در حال درس خوندن تحت نظر پدر شمشیرزنش و یه دانشمند به اسم راکسی میگوردیا پیدا کرد، همه برای....