گایدئو: دختر وحشی با دندانهای بلند و چشمان حیوانی. آشاف: مردی آرام با ویژگیهای نرم و یک تابوت به پشت بسته. این زوج بدخیم یک روز در شهری ظاهر میشوند که تحت سلطه جادوگری است که مردم شهر را فریب داده و خود را قهرمان آنها جا زده است. اما آشاف و گایدئو بهتر میدانند. آنها حسابهایی باید برسانند و از کسی هم رحم نخواهند کرد که در راهشان باشد...
علیرغم اینکه شخصیت اصلی خواهان یک زندگی دوباره متولد شده آرام است، این دختر کالج سابق به عنوان یک شرور به سطح حداکثر می رسد.
آلیسا جادوگر، نوزادی را پیدا می کند و او را بزرگ می کند. 16 سال بعد، ویولا، دخترخوانده او، بسیار بلند قد شده است. آلیسا و ویولا در یک سفر خنده دار و آشفته از هویت های اشتباه و شیطنت های ماوراء طبیعی قرار می گیرند.
کازویا یاماناشی، پسر آقا و خانم یاماناشی - «هنرمندان» مشهور و خالقان Perception Art، اخیراً به همراه دوست دوران کودکیاش جون تسوزوکی در مؤسسه هنری معتبر Eisen در دبیرستان ثبت نام کرد و در آرزوی تبدیل شدن به یک هنرمند ادراکی بود. کازویا انگیزه دیگری هم داشت: احیای دوستی با «دوست دوران کودکی دیگری» که ده سال پیش پس از یک «حادثه» از هم جدا شده بود... کیو تاکیسه، دانشآموز کلاس اول دبیرستان آیسی در رشته هنر ادراک، پسر یک "گرید" معروف و خالق هنر ادراک. او دوست دوران کودکی کازویا و جون بود، اما سال هاست که از آنها دوری کرده است. قلب کیو مملو از زخم هایی بود که هرگز دیده نمی شد.
پادشاهی فورلند یک کشور جزیره ای است که در شمال اقیانوس اطلس واقع شده است. این کشور به طور مشخص دارای 52 کارت بازی "X" است که به عنوان منشاء اصلی کارت های بازی در نظر گرفته می شود. این کارت ها که هر کدام دارای یک توانایی ماوراء طبیعی هستند، می توانند قدرت خود را به یک فرد واجد شرایط، یعنی یک «بازیکن» اهدا کنند. روزی کارت های «ایکس» که قرار بود تحت حمایت دولت باشد، در سرتاسر کشور پراکنده شد و به دلیل اختیاراتی که افراد به دست آورده بودند، دردسرهای زیادی را به وجود آورد. در خفا، پادشاه ماموریتی را به پینوکل، یکی از بزرگترین شرکت های کشور سپرد: پیدا کردن کارت هایی برای پایان دادن به هرج و مرج محیط. روز، فین، کریس، لئون، وندی و ویجی کارمندان ساده خودروساز پینوکل هستند. در شب، آنها اعضای "High Card" هستند، یک گروه مخفی متشکل از بازیکنانی که ماموریت آنها جمع آوری کارت ها است.
پس از مرگ هیراکو بر اثر یک بیماری سخت، خداوند او را زنده می کند، سلامتی و جوانی او را پس می دهد و او را به دنیای خیالی دلخواه می فرستد. برای لذت بردن از شلیک دومش، خداوند ابزار بزرگ کشاورزی را به او عطا می کند! تماشا کنید که هیراکو در این فانتزی آرام کشاورزی در دنیای دیگری حفاری می کند، خرد می کند و شخم می زند!
Yuuichi Katagiri معتقد است که دوستان مهمتر از پول هستند، اما او سختی های کمبود بودجه را نیز می داند. او برای رفتن به سفر دبیرستان سخت تلاش می کند تا پس انداز کند، زیرا به چهار دوست صمیمی خود قول داده است که همه با هم بروند. با این حال، پس از جمع آوری پول کلاس، به سرقت رفته است! مشکوک به دو تن از دوستان یوویچی، شیهو ساواراگی و ماکوتو شیبه، می افتد. بلافاصله پس از آن، پنج نفر از آنها ربوده می شوند و در اتاقی عجیب با شخصیتی از یک انیمیشن کوتاه مدت از خواب بیدار می شوند. ظاهراً یکی از آنها برای رسیدگی به بدهی هنگفت آنها را وارد «بازی دوستی» کرده است. اما چه کسی بود و چرا چنین بدهی داشتند؟ آیا آنها می توانستند پول کلاس را برای پرداخت هزینه ورود به بازی دزدیده باشند؟ یوویچی و بهترین دوستانش باید در بازیهای روانشناختی موفق شوند که ایمان آنها را نسبت به یکدیگر آزمایش یا از بین ببرد.
تاکهمیچی هانگاکی در بدترین شرایط زندگی خویش است که متوجه می شود دوست دختر سابق و تنها معشوقه زندگیش هیناتا تاچیبانا که در دوران راهنمایی باهم قرار می گذاشتند توسط دارو دسته تبهکاران " توکیو مانجی(صلیب شکسته卍)" کشته شده است، روز بعد از اطلاع از این حادثه تاکهماچی بر روی سکوی ایستگاه قطار بود که یک نفر او را از پشت هل می دهد و او بر روی ریل قطار می افتد، زمانی که تاکهماچی خود را برای مردن آماده کرده بود وقتی چشمان خود را باز می کند متوجه می شود که به دلایلی به 12 سال پیش که اوج دوران زندگی اش بود بازگشته است او برای نجات زندگی معشوقه اش تصمیم میگیرد که خودش را عوض کند و از اینجاست که انتقام او از زندگی شروع می شود.
موقع نجات دادن یه غریبه از تصادف ترافیکی کشته شد، یه نیت 34ساله به عنوان رودئوس گریرات توی دنیایی از جادو تولد تازهای پیدا کرد، یک نوزاد تازه متولد شده. با دانش، تجربه و پشیمانیهایی که از زندگی گذشتهش باقی مونده بود، رودئوس قسم خورد زندگی راضیکنندهای رو پیش ببره و اشتباهات گذشتهش رو تکرار نکنه. حالا با مقدار عظیمی از نیروی جادویی به همراه ذهن یک بزرگسال نعمت داده شده، رودئوس به عنوان یه نابغه که توسط والدین جدیدش به وجود اومده، دیده میشه. طولی نکشید که خودشو در حال درس خوندن تحت نظر پدر شمشیرزنش و یه دانشمند به اسم راکسی میگوردیا پیدا کرد، همه برای....
گرچه برای خوشمشربی و دستاوردهای علمیش مورد تحسین قرار میگرفت، دانشآموز دبیرستانی کیوکو هوری وجه دیگهای از خودش رو پنهان میکرد. با والدینی که اغلب برای کار از خونه دورن، هوری مجبوره از برادر کوچکترش مراقبت کنه و کارای خونه رو انجام بده، براش هیچ فرصتی برای معاشرت جدا از مدرسه باقی نذاشته بودن. در همون حال، ایزومی میامورا به عنوان یه اوتاکوی عینکی متفکر دیده میشه، هرچند در واقعیت اون یه آدم مهربونه که توی درس خوندن بیعرضه است. به علاوه اون نه تا پرسینگ مخفی پشت موهای بلندش و یه تتو در امتداد کمر و شونه چپش داره. خیلی اتفاقی، هوری و میامورا به همدیگه برخورد کردن...