با دوبله فارسی
دختری جوان که در مراسم خاکسپاری پسری خردسال حضور دارد از متصدی آنجا می خواهد تا داستان ترسناک ترین مرگ هایی که تاکنون دیده را بازگو کند و…
با زیرنویس چسبیده
رایان جوانی با استعداد اما متزلزل است که تنها 24 ساعت فرصت دارد تا برای به دست آوردن قلب دختری که دوستش دارد، کاری را بر خلاف میل خودش انجام دهد...
جو می خواهد از طریق یوتیوب خود را به مردم معرفی کند و به شهرت اینترنتی دست یابد. اما زمانی که او باب، یک قاتل خونسرد را استخدام می کند تا کمکش کند، همه چیز یکباره از بین می رود...
جیمی نویسنده بریتانیایی جسور و بی پروایی است که به همراه دوستش ادگار در لس آنجلس زندگی می کند و برای نوشتن رمان جدیدش با مشکلات زیادی رو به رو است او که در گذشته زندگی مشترک ناموفقی را تجربه کرده است داشتن چنین روابطی را بی حاصل و فاجعه بار می داند با این حال حضور او درمراسم عروسی معشوقه سابقش و بیان نظراتش درباره او و زندگی مشترک نتایجی بیش از پرت شدن تحقیرآمیز به بیرون از جلسه را برایش به ارمغان می آورد چرا که بیان این سخنان باعث آشنایی او با گرچن می گردد. گرچن زن جوان بدبین لجباز و دو رویی است که در صنعت موسیقی مشغول به فعالیت است و از اینکه هرگز در هیچ رابطه جدی نبوده است کاملا راضی و خوشحال است.بدین ترتیب اخراج از مراسم عروسی باعث آغاز رابطه پیچیده و عجیبی بین جیمی و گرچن می گردد و...
داستان در مورد یک پسر است که تبدیل به مرد کاملی میشود و زمانی که میخواهد از زندگی اش لذت ببرد متوجه میشود که پدر شده است و...
با زیرنویس چسبیده
یک دختر نوجوان ، پریشان و ناراحت از اینکه نمی تواند با مادرش رابطه صمیمی و عاطفی برقرار کند از او جدا می شود و در سایتهای دوست یابی اینترنتی با زنی مسن آشنا می شود و برای اینکه از تنهایی در بیاید قبول میکند که با آن زن رابطه داشته باشد…
یک نویسنده دارای مشکلات عصبی که بر روی فیلم جدیدش کار می کند گرفتار موقعیت سختی می شود وقتی یک بازیگر زن مشهور برای بازی در نقش دوست دختر او علاقه نشان می دهد...
داستان درمورد پدری هست که بعد از طلاق گرفتن از زنش می خواهد از شهر نیویروک به حومه شهر نقل مکان کند تا بتواند زندگی بهتری را برای دختر 16 ساله اش فراهم کند و...
"بی دست و پا" در مورد حوادث خاص در سال های شکل گیری ماست که گاهی اوقات ما را بهترین و گاهی بدترین نشان می دهد این سریال حول نوجوان پانزده ساله " جنا همیلتون " می گردد کسی که مثله خیلی ها احساس میکند در بین همسالان خودش دیده نمی شود و با نا امیدی می خواهد جایگاهش را پیدا کند چیزی که در این روزگار و این سن واقعا سخت هست روزگاری که در آن پیدا کردن جایگاه یعنی خاص و انگشت نما بودن و بد بختانه دیده شدن جنا درست بعد از تصادف آن که باعث شکستنه شدن دستش و زدن برچسب نه چندان جالبی به آن شد اتفاق افتاد و در حالیکه شایعات تصادفش می توانست بدترین کابوس زندگیش شود جنا تصمیم میگیرد از این اتفاق برای پیشرفت زندگیش استفاده کند