پدری با طلاق خود دست و پنجه نرم می کند و در دنیایی از جنایات سازمان یافته می چرخد. با توجه به اینکه زندگی پسرش در خطر است، حرکت بعدی او چه خواهد بود؟
پس از یک جدایی دردناک، یک وکیل جوان با حمایت بی دریغ بهترین دوستانش، ابتدا وارد دنیای گیج کننده دوستیابی مدرن می شود.
جمال، رانندهی آمبولانس حمل جنازه است. او باید جسد دختری را به صورت مخفیانه منتقل کند. اما در طول مسیر، صداهایی عجیب از صندوق عقب کامیون میشنود که او را دچار تعجب و ترس میکند.
یکی از معروفترین سوپراستارهای ترکیه را دنبال میکند که شبها افرادی را که خشونت علیه زنان و کودکان مرتکب میشوند، شکار میکند.
اوزان برای گذراندن تعطیلات در ویلای لوکس پدرزنش، به یک شهرک روستایی میرود. آسلی هم یک خانم متاهل و جوان است که در همان شهرک سعی در سر پا نگه داشتن رستورانی دارد که شریکش است. زمانی که دختر کوچک اوزان با مرگ رو در رو میشود، سرنوشت این دو نفر بهم گره میخورد و هر دو در یک جای غیرقابل انتظار، متوجه کششی که نسبت به همدیگر دارند میشوند، چرا که بعضی زخم ها فقط تا وقتی پنهان میمانند که کسی با همان زخم متوجه آن زخم شود…
در یک شرکت استعدادیابی در استانبول ، ماموران تلاش می کنند تا مشتریان ستارگان خود را راضی و تجارت خود را حفظ کنند. مأمورین در شرایطی که زندگی شخصی و حرفه ای آنها را در هم می آمیزد ، وضعیت را به وضعیت دیگری برمی گردانند.
این فیلم داستان مردی جوان به نام سینان را دنبال میکند که به ادبیات علاقه دارد و میخواهد نویسنده شود. او که به سختی پولی برای انتشار کتابش فراهم کرده است، ناگهان در دهکدهی زادگاهش با قرضهای پدرش مواجه میشود...
کسی که سنگینی زندگی و محبت دو فرزند رو در قلب خود حمل میکند. داستان مادری که علیرغم فقر و مبارزه با زندگی میتونه بچه هاش رو بخندونه و خودش رو در مقابل سختی های زندگی سپر کنه تا بتونه مراقب بچه هاش باشه…
این فیلم نگاهی به امکانات و محدودیت های موجود برای زنان امروزه در ترکیه دارد. داستان در مورد زندگی دو زن است، یکی روانپزشک و پیرو آداب و رسوم مُدرن و دیگری دارای شوهری محافظه کار و ستمگر...
نارین (Ozgu Namal) یک دختر موفق است که در یک محله فقیر با خانواده اش زندگی می کند. پدرش رجب (Turgut Tuncalp) یک کار ثابت ندارد و به الکل معتاد شده است. به همین دلیل، نارین توسط پدرش همیشه مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. تنها چیزی که که نارین در این زندگی میخواهد تبدیل شدن به یک زن موفق است تا بتواند بر روی پاهای خود بایستد. بنابراین، او خیلی سخت کار می کند و تبدیل به سخت کوش ترین و موفق ترین دانش آموز مدرسه می شود. با این حال، پدر او رجب نمیخواهد او را به مدرسه برود. او می خواهد نارین شروع به کار کند و برایش پول بیاورد. به همین دلیل، نارین به صورت مخفیانه از پدرش کار می کند.