"وودرو ترواسمیت" که پس از ابتلا به تب یونجه از نیروی دریایی مرخص می شود، احساش شکست کرده و به زادگاه خود باز نمی گردد. او در میان غم و اندوه، با گروهی تفنگدار آشنا می شود که او را تشویق می کنند به خانه بازگردد و به مادرش بگوید در جنگ مجروح شده و با سربلندی به خانه بازگشته است...
"شارلوت ویل" دختری اهل بوستون که هیچ امیدی به آینده خود ندارد پس از یک دوره درمانی تغییر کرده و عشقی ناممکن را بدست می آورد...
مخترعی برای گسترش ایده بزرگ خود احتیاج به پول دارد. همسر او که بسیار دوستش دارد، تصمیم میگیرد تا برای به دست آوردن پول برای همسرش از او طلاق بگیرد و با یک میلیونر ازدواج کند...
"سالیوان" کارگردان ساده لوحی است که تصمیم می گیرد فیلمی درباره مشکلات انسان های فقیر بسازد. به همین دلیل او در لباس یک دوره گرد به راه می افتد تا درس های درباره زندگی بگیرد که باعث بیداری او می شود ...
اگبرت سوسه که از طرف خانواده دستکم گرفته می شود،برای جایگزین شدن با یک کارگردان الکلی استخدام شده،سپس یک سارق بانک را دستگیر کرده و به عنوان نگهبان در بانکی که نامزد دخترش تحویلدار آن است استخدام می شود...
زن جوانی با آرزوی موفقیت و شهرت به هالیوود می رود. اما تنها می تواند توجه ستاره ای الکلی را جلب کند که روزهای خوبش را پشت سر گذاشته، اما...
« آيرين » ( لومبارد ) و « كورنليا » ( پاتريك ) دو خواهر ناز پرورده هستند كه براى تلكه كردن مردم در خيابان پارك برنامه اجرا مىكنند. « كورنليا » سعى مى كند از مرد فقيرى به نام « گادفرى پارك » ( پوئل ) استفاده كند ، اما « گادفرى » بر آشفته مىشود...
با زیرنویس چسبیده
« آقاى ديدز » ( كوپر ) ، مرد سادهاى اهل شهرى كوچك ، ميليونها دلار به ارث مىبرد و تصميم مىگيرد پولش را به نيازمندان ببخشد. وقتى به نيويورك مىرود ، عده اى انگل گردش را مىگيرند ، و زنى روزنامهنگار ( آرتور ) دربارهى او گزارشهايى مسخره چاپ مىكند...
"بئا پولمن" و دخترش "جسی" از زمان مرگ همسرش دوران سختی را می گذرانند."دلیله جانسون" می پذیرد در ازای اتاقی برای خود و دخترش "پئولا" به آنها کمک کند."بئا" با برنامه ای سعی می کند دستورالعمل تهیه کیک "دلیله" را به فروش برساند...