پس از اینکه گروه قهرمانان پادشاه شیطان را شکست دادند، صلح را به سرزمین بازگرداندند و به زندگی تنهایی بازگشتند. نسلها میگذرند و الف فریرن با مرگ انسانیت روبرو میشود. او شاگرد جدیدی میپذیرد و قول میدهد که آرزوهای در حال مرگ دوستان قدیمی را برآورده کند. آیا یک ذهن الف می تواند با طبیعت مرگ و زندگی صلح کند؟ فریرن تلاش خود را برای کشف این موضوع آغاز می کند.
آینده دور، 5012. حمله هوایی ناگهانی به زمین توسط <بیگانگان > و ساخته های آنها <شکل های حیات ماشینی بشریت را به مرز انقراض کشاند. تعداد بازماندهای از انسانهایی که برای سازماندهی یک ضدحمله با استفاده از سربازان اندرویدی برای بازپس گیری زمین به ماه پناه بردند. با این حال، جنگ به بنبست میرسد، زیرا «شکلهای حیات ماشینی» به بینهایت تکثیر ادامه میدهند. به نوبه خود، بشریت واحد جدیدی از سربازان اندرویدی را به عنوان سلاح نهایی به کار می گیرد: <YoRHa> که به تازگی به زمین اعزام شده است <2B> به 9S> می پیوندد، تحلیلگری که در حال حاضر در آنجا مستقر است، جایی که در میان ماموریت خود، آنها با تعداد بی شماری از پدیده های مرموز روبرو می شوند. این داستان این اندرویدهای بی جان و مبارزه بی پایان آنها به خاطر بشریت است.
Birdie Wing: Golf Girls' Story داستان یک جوانی است که بر دو گلف باز زن متمرکز است. دو دختر به نامهای ایو و آئوی که در شرایط کاملاً متفاوتی بزرگ شدهاند و سبکهای بازی متفاوتی دارند، در دنیای زنان گلف گرفتار شدهاند.
مانجی یک شمشیرزن نامیراست که با زندگی ابدی نفرین شده و از مرگ هایی که توی این مدت زمان باعثشون شده خسته شده. اون به غیر از کشتن هیچ استعداد دیگه ای نداره برای همین یه نقشه میچینه که فراپذیریش رو برگردونه: باید ۱۰۰ انسان خبیث رو به ازای هر انسان خوبی که کشته، بکشه. جادوگری که این نفرین رو روی مانجی گذاشته با این نقشه موافقت میکنه و مانجی راهش رو برای کشتن هزار انسان خبیث شروع میکنه و...
کلماتی هستن که وایولت در میدان جنگ شنیده و نمیتونه اونارو فراموش کنه. این کلمات توسط شخصی که برای اون عزیز بوده به اون گفته شده، شخصی که بیشتر از همه دوسش داشته و اون هنوز معنی این کلمات رو نمیدونه. در یک زمان مشخص ، در قاره تلسیس. یک جنگ بزرگ که قاره رو به دو قسمت شمالی و جنوبی تبدیل کرده بود ، بعد از چهار سال به پایان رسید، و مردم به نسل جدید خوش آمد گفتن. وایولت اورگاردن، دختر جوانی که به اسم "سلاح" شناخته میشه، میدان جنگ رو ترک کرده تا زندگی جدیدی رو در خدمات پستی "سی اچ" شروع کنه. در اونجا، اون تحت تاثیر "عروسک های خاطرات اوتوماتیک" قرار میگیره، عروسک هایی که افکار مردم رو در خود نگه میدارن و اونارو به کلمات تبدیل میکنن. وایولت کار خودشو به عنوان یک "عروسک خاطرات اوتوماتیک" شروع میکنه، و با احساسات انسان ها مختلف و شکل های گوناگون عشق روبرو میشه و اون تمام این مدت به دنبال معنی اون کلمات میگرده.
در سال 2027، یک سال پس از پایان جنگ جهانی چهارم، یک بمب در شهر نیوپورت منفجر شده و باعث کشته شدن یک دلال اسلحه می شود، کسی که با سازمان 501 همکاری داشته است. نیروی امنیت عمومی هکرهایی را استخدام می کند تا این پرونده را بررسی کنند...
در یک روز تابستانی یک بمب در توکیو منفجر میشه که تروریست ها دو نوجوان هستند و خود را ” ابوالهول ” مینامند در حال حاضر آنها راه اندازی یک بازی بزرگ اند که شامل کل جمعیت ژاپن میشه...
با زیرنویس چسبیده
متکو و باتو در تلاشن تا جلوی یک سازمان تروریستی را بگیرند دی همین حال تاگوسا در حال برسی قتل یک مرد است...
هیناتا شویو بعد از دیدن مسابقات والیبال کشوری از طریق تلویزیون، علاقه ناگهانی به والیبال پیدا میکنه و عضو تیم والیبال مدرسه راهنماییشون میشه اما تیم راهنمایی شویو بعد روبرو شدن با تیمی که بازیکنی عالی به نام کاگیاما توبیو داره، شکست میخوره و حذف میشه. شویو بعد از شکستی که میخوره، به هیچ وجه علاقه و امید خودشو به والیبال از دست نمیده و حتی برعکس تصمیم میگیره از کاگیاما انتقام بگیره اما وقتی که وارد دبیرستان میشه، با هم مدرسهای بودن و هم باشگاهی بودن خودش با کاگیاما توبیو روبرو میشه
در مرز این جهان و جهان دیگر ۸ میلیون روح مرده وجود دارن که به خدایان و دیگر روح ها خدمت می کنن که سعی در کمک کردن در زندگی انسان ها دارن. یک دختر مدرسه ای به نام هیوری ایکی , زورگویی های همکلاسی هاشو تحمل می کنه و برای اینکه گریه کنه به دستشویی میره. روی دیوار دستشویی با خطی بد شماره تلفن و پیامی نوشته شده , “من مشکلات شما رو حل میکنم” بعد از اینکه هیوری با شماره تماس می گیره , با یک شخصیت بی خانمان و بیکاری روبه رو میشه که ادعا داره “خداست” خنگ و غیر قابل پیش بینی و بی ارزش, اون به دعا های مردم جواب نمیده و کسی هم بهش محل نمیذاره. اما اون…