با زیرنویس چسبیده
"ماس" و "هوساکا" دو شرکت بزرگ در دنیای آینده هستند.آنها برای بدست آوردن کنترل بهترین ذهن های دنیا با هم مبارزه می کنند.یکی از بهترین این افراد "هیروشی" است که برای کمپانی "ماس" کار می کند."فاکس" مردی است که پیشنهادی مبنی بر متقاعد کردن او برای رفتن به کمپانی "هوساکا" را می پذیرد اما...
سريال به يکي از زندانهاي خيلي پيشرفته که سيستم امنيتي قوي داره مربوط ميشه. داستان سریال به فرار زنداني ها مربوط نیست و بيشتر به اتفاقات داخل زندان و ارتباط پرداخته میشه. اين زندان با ديگر زندانها فرق داره چراکه داراي يک قسمتي است بنام E-city که در اين محوطه زندانيان آزادند ولي هر حرکت آنها توسط نگهبان ها کنترل ميشه.
با زیرنویس چسبیده
جايي ميان کارولايناي شمالي و جنوبي. «سيلر ريپلي» (کيج) جلوي چشم هاي محبوبه اش، «لولا» (درن)، مردي را که با چاقو به او حمله کرده، مي کشد و به زندان مي افتد. اما بيست و دو ماه و هجده روز بعد که آزاد مي شود «لولا» با اين که مادرش «ماري يتا» (لد) ملاقات آن دو را ممنوع کرده، به ديدنش مي رود. عشاق از شهر مي روند و به سوي نيو اورليانز به راه مي افتند...
با زیرنویس چسبیده
«عيساي ناصري» (دافو) نجاري سخت کوش است. درد و رنج انسان ها و يوغ اسارتي که بر گردن آنان است، او را بر مي انگيزد تا خانه و خانواده اش را ترک کند و چشم بر شادي هاي کوچک و بزرگ ببندد و رسالت الهي خود را آغاز کند...
با زیرنویس چسبیده
داستان سه مدر در زندان لویزیانا است که هم سلولی هستند و بخاطر جرمی که مرتکب نشده اند در آنجا بسر می برند و تصمیم به فرار دارند...
«روبرتا گلس» (آرکت)، زن بيست و هشت ساله اي است که با شوهر بي تفاوتش، «گري» (بلوم)، زندگي کسالت باري دارد. او از طريق آگهي هاي دوست يابي روزنامه ها، مي کوشد راه خلاصي براي خود پيدا کند و جذب يک سري آگهي مي شود که نويسنده شان در پي دختري به نام «سوزان» (مادونا) است...
با زیرنویس چسبیده
«تراویس آندرسن» (استنتن) که چهار سال پیش گم شده، در یک شهر کوچک مرزی پیدا می شود. «والت» (استاکول)، برادر کوچک ترش که سرپرستی پسر هفت ساله ی «تراویس» – «هانتر» (کارسن) – را به عهده دارد او را نزد خود می آورد. «تراویس» می خواهد به دنبال همسرش، «جین» (کینسکی)، برود که او نیز چهار سال پیش ناپدید شده...
«ويلي» (لوري) همراه دوستش، «ادي» (ادسن)، در نيويورک زندگي بي هدفي را مي گذارند و به همين دليل از ورود مسافر ناخوانده، «اوا» (بالينت)، دختر عموي مجارستاني خود به خانه اش راضي نيست. پس از ده روز «اوا» نزد عمه اش، «لوتي» (استارک) در کيلولند مي رود. «ويلي» و «ادي» سراغ «اوا» مي روند...
مرد جوانی در شهر نیویورک سرگردان است و در جستجوی معنایی در زندگی است و با شخصیت های عجیب و غریب زیادی روبرو می شود...