با زیرنویس چسبیده
اقتباسی از رمان همنام آنی ارنو، با نگاهی به تجربه او از سقط جنین زمانی که هنوز در فرانسه در دهه 1960 غیرقانونی بود...
با زیرنویس چسبیده
یک مهندس آرمان خواه جزیره خود را در سواحل ایتالیا بنا میکند و آن را یک کشور اعلام میکند و توجه جهانیان را به خود جلب میکند. وقتی دولت ایتالیا وی را دشمن اعلام میکند ، ارزشها آزمایش میشوند ، اکنون برای تغییر باید خطرات را از بین برد و…
با زیرنویس چسبیده
سزار یکی از شهرهای لاتین دستور داد فرزندان خواهرزاده اش، یعنی رموس و رمولوس را به رودخانهٔ تیبر افکنند. زیرا از این می ترسید که این دو چون بزرگ شوند، وی را از تخت به زیر آورند. کودکان در نقطهٔ کم آبی از رودخانه فروافتادند و ماده گرگی آنها را نجات داد. گرگ با شیر خود ایشان را سیر میکرد تا زنده بمانند. سپس چوپانی آن دو کودک را یافت و به خانه بُرد و بزرگشان نمود. برادران که بزرگ شدند، هر دو رویای ایجاد بزرگترین تمدنی که بشر به خود دیده را داشتند اما به جان یکدیگر افتادند و...
با زیرنویس چسبیده
یک دکتر پس از اینکه متوجه میشود بیماری که از درمانش امتناع کرده بود، اکنون مُرده است، تلاش میکند تا هویت او را بفهمد...
در اوج حرفه کاری اش، "الکساندر" با ایده به پایان رساندن کتابش، تصمیم می گیرد به ایتالیا سفر کند. همسر او "النور" احساس می کند رابطه اش با او دیگر مانند گذشته نیست و...
با زیرنویس چسبیده
"ساندرا"، یک مادر جوان بلژیکی، متوجه می شود همکارانش در ازای اخراج او ترفیع گرفته اند. او تنها یک هفته فرصت دارد تا همکارانش را راضی کرده و شغلش را حفظ کند...
داستان در مورد پسر بچه ای می باشد که پدرش او را در مزرعه تنها رها کرده است. آرایشگر شهر به طور اتفاقی او را میبیند و سرپرستی او را به عهده میگیرد...
«لورنا» دختر مهاجر آلبانیایی برای بدست آوردن تابعیت بلژیک با معتادی بنام «کلودی» ازدواج کرده است. حالا او قرار است در ازای دریافت پول با یک مافیای روس ازدواج کند تا او هم صاحب اقامت بلژیک شود. برای سرگیری این ازدواج دوم، آن ها می خواهند کلودی را به قتل برسانند، اما آیا لورنا در قبال این جنایت ساکت خواهد ماند...
«سونيا» (فرانسوا)، دختري هجده ساله، تازگي بچه اي به دنيا آورده است. «سونيا»، «برونو» (رنيه) پدر بچه را در خيابان در حال گدايي پيدا مي کند، ولي «برونو» از خود علاقه اي نشان نمي دهد و نمي خواهد مسئوليت هاي پدرانه اش را به عهده بگيرد يا حتي يک چهار ديواري براي خانواده ي نوپايش تأمين کند...
با زیرنویس چسبیده
«رزتا» (دوکن) با مادر الکلي، بي مسئوليت و نوميدش (يرنو) در يک کاروان کوچک و قراضه که نه توالتي دارد و نه آب لوله کشي، زندگي مي کند. او آرزوي يک زندگي معمولي را دارد و مي خواهد شهروند مفيدي براي جامعه باشد، اما از همين حداقل هم محروم است. تنها کسي که با «رزتا» احساس هم دردي مي کند، «ريکه» (رونژيونه) است که در يک دکه ي تنقلات فروشي کار مي کند و حقوق بخور و نميري دارد....