در یک بندر تجاری دورافتاده آمریکای جنوبی، مدیر یک شرکت باربری هوایی برای برنده شدن یک قرارداد مهم جان خلبانان خود را به خطر می اندازد...
یک بندباز سیرک که دختری زیبا است، تصمیم می گیرد با رئیس سیرک ازدواج کند. دوستان ناقص الخلقه ی این دختر می فهمند که او فقط برای پول قصد ازدواج با این مرد را دارد و ...
سال 1915. گروهى دانشآموز در يكى از شهرهاى آلمان بر اثر تبليغات معلمشان داوطلب پيوستن به ارتش مىشوند. شخصيت اصلى ميان آنان پسرى حساس و زيرك به نام « پاول » ( ارز ) است، كه تمام همكلاسىهايش يكى پس از ديگرى در جبهه از بين مىروند.
"امانوئل راث" مردی تنها و سالخورده،پروفسور دانشگاه شهر است.وقتی او متوجه می شود برخی از شاگردانش با باری می روند تا "لولالولا" را ببینند،او تصمیم می گیرد با آنها روبرو شود.اما او به "لولا" علاقه مند می شود و...
با زیرنویس چسبیده
« هيت كليف » ( اوليوير ) در خانهى خانوادهى « لينتن » بزرگ مىشود و به دختر « لينتنها » ، « كاترين » ( اوبرون ) ، محبتى عميق پيدا مىكند. پس از فوت پدر خانواده ، ادارهى امور به دست برادر بى كفايت « كاترين » مىافتد. خيلى زود « هيت كليف » كه نسبت به علاقهى « كاترين » به خود دچار ترديد شده خانه را ترك مىكند...
وقتی در طول مهمانی که به افتخار کاشف مشهور آفریقا "پروفسور اسپالدینگ" برپا شده یک نقاشی ارزشمند مفقود می شود همه چیز به هم می ریزد...
« ديويد هاكسلى » ( گرانت ) دايناسورشناس كم حافظه در آستانه ى ازدواج با دخترى معقول است كه سر و كله ى « سوزان ونس » ( هپبرن )، وارثه ى عجيب و غريب، پيدا مى شود.
با زیرنویس چسبیده
جوانى كانادايى به نام « ريچارد هانى » ( دونات ) ، شبى با زنى كه مأمور مخفى دولت انگلستان است ، آشنا مى شود و همان شب زن با چاقو كشته مى شود ، اما پيش از مرگ اطلاعاتى راجع به سازمان جاسوسى « سى و نه پله » در اختيار « هانى » قرار مى دهد...
« جو ويلر » ( تريسى ) هنگام بازگشت به زادگاهش به اشتباه به اتهام آدمربايى دستگير و در زندان شهرى كوچك زندانى مىشود. شواهد و شايعات عليه او ، مردم را ترغيب مىكند تا به زندان حمله كنند و آن را آتش بزنند.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
« چارلى » ولگرد کوچولو؛ جان میلیونرى ( مایرز ) را که از نوشخوارى سر از پا نمیشناسد نجات میدهد. مرد میلیونر هم سخت به او محبت میکند؛ اما پس از هشیارى، « چارلى » را بجا نمی آورد و از خود میراند. این ماجرا تکرار مىشود و « چارلى » در این بین به دختر گل فروش نابینایى ( چریل ) دل میبندد...