داستان دو دانشجو به نام های فرانسیس و بابی که ارتباط عجیب و غیرمنتظره ای با یک زوج متاهل، ملیسا و نیک برقرار می کنند.
مگی و نیگان مدتها پیش به منهتن پسا آخرالزمانی سفر می کنند که از سرزمین اصلی جدا شده بود. شهر پر از مردگان و ساکنانی است که شهر نیویورک را دنیای خود کرده اند.
داستان در مورد یک پدر خانواده پنج نفره است که از وقتی همسرش رفته است سر کار ، باید مسئولیت های خانه و مراقبت از سه تا دخترهای ۱۴ ، ۱۷ و ۲۲ ساله اش را بعهده بگیرد . در این حین ماجراهای جالبی برایشان پیش می آید .
ایلول به خاطر پدر و مادرش کودکی سختی را پشت سر گذاشته ، و در دوران دبیرستان پدرش اورا در خانه ی مادر بزرگش تو مارماریس ترک کرده است ، رفتن او پیش مادر بزرگش ، برای او فرصتی هست که زندگی اش را از نو بسازد ، او به وسیله ی آشنایی با اقا معلم (علی ) زندگی اش را از نو میسازد ….
یک تیم بین المللی از دانشمندان و پرسنل نظامی ، یک شبکه دروازه ستارگان در کهکشان "پگاسوس" را کشف کرده رو در رو با دشمن جدید، قدرتمند در حال مبارزه می باشند.
ده سال پیش، دروازه ای که دنیای واقعی را به دنیای هیولاها متصل می کرد، باز شد. برخی از افراد عادی قدرت شکار هیولاها را دریافت کردند. سونگ جین-وو، یک شکارچی ضعیف، یک سیاه چال پنهان با سخت ترین درجه سختی را پیدا می کند. او در آنجا یک قدرت عجیب دریافت می کند که به او امکان می دهد سطح خود را بالا ببرد.
"زینا" یک جنگجو توانا و شفا دهنده است که به همراه "گابریل" مقابل یک گروه از قانون شکنها که تمام یونان از آهنها وحشت دارند می ایستد و طی داستان در حال سفر به روستاها به دنبال ماجراجویی و مبارزه با نیروهای شرور می گردد تا انتقام خانواده خود و مردم را از آنها بگیرد ولی ...
زورو همیشه نقابی سیاه به صورت داشت و شنل می پوشید ، به داد مردم فقیر می رسید و حق انان را از حاکم سنگدل و گروهبان گارسیا ی بزدل می گرفت ! و وقتی دخل یکی آدم بد ها را می آورد ، با سه ضربه شمشیر حرف Z را روی او حک می کرد! زورو (Zorro) شخصیتی داستانی است که جانستون مک کالی در سال ۱۹۱۹ خلق کرد، زورو که در زبان اسپانیایی معنای روباه دارد …
نیکی و جیسون نمی توانند بچهدار شوند برای همین تصمیم میگیرند بچهای را به فرزندخواندگی قبول کنند. اما با وجود دوستان غیر عادی و خانواده داغونی که دارند دچار تردید میشوند و ...
گروهی از همسایگان که در مزرعه ای در روستایی جورجیا به دام افتاده اند، باید اختلافات خود را کنار بگذارند و در مواجهه با یک تهدید مرموز و مرگبار متحد شوند.