جنیفر والترز - یک وکیل متخصص در پرونده های حقوقی فوق بشری - باید زندگی پیچیده یک فرد مجرد 30 ساله را که اتفاقاً یک هالک سبز 6 فوتی 7 اینچی نیز هست بگذراند.
یک مربی بسکتبال در کالج که از کار خود اخراج می شود و باید در یک دبیرستان خصوصی و عالی دخترانه مشغول به کار تدریس و مربیگری شود.
در اوایل دههی نود میلادی در شهر بوستون، یک دستیار دادستان ناحیه و یک مامور کهنهکار پلیس با یکدیگر همکاری میکنند تا پروندهای را در دست بگیرند که در نهایت تمام سیستم قضایی شهر بوستون را درگیر کرده و از هم میپاشاند و…
Orestes در طول همهگیری به جزیرهای کوچک سفر میکند تا جشنواره موسیقی را از ابتدا برپا کند. او در مواجهه با جامعه کوچک جزیره، خود را درگیر یک داستان عاشقانه افراطی می بیند.
داستان گروهی متشکل از پنج بیمار لاعلاج در آسایشگاه برایت کلیف که در نیمهشب دور هم جمع میشوند تا داستانهای ترسناک خود را به اشتراک بگذارند.
محوریت این انیمه بر روی دانشآموزی به نام آساهی کاشیواگی است که یک روز صبح در راه مدرسه با تصادفات غیرعادی روبرو میشود - همه اینها مطابق با ثروت مبهمی تلویزیونی است که او آن روز صبح تماشا کرده بود و همه با یک برخورد ناگوار با یک نفر به پایان رسید. دختر اتفاقاً همه دخترانی که او ملاقات می کند دانش آموزان یا معلمان جدید مدرسه او هستند. شناخت قبلی آساهی از دختران، او را به سوء ظن یوشیو، که خود را "دوست آساهی" معرفی می کند، می کند. بعد از مدرسه، او یک نامه عاشقانه در کمد کفشش پیدا می کند که به او می گوید دوباره طبق بخت صبحگاهی به درخت گیلاس پشت مدرسه بیاید. آساهی به سمت درخت شکوفه گیلاس می رود تا ببیند چه چیزی در انتظارش است.
وارد شوید: یکسری از افراد باحال که به نظر میرسند به آن تخطی غیرقابل دسترس رسیدهاند. اما بیایید واقعی باشیم - آنها حقیقت ندارند. آنها فقط یک دسته از دمدمی ها هستند که این کار را انجام داده اند. پس بنشینید، کمی پاپ کورن بردارید و از تماشای چند پسر احمق که سعی می کنند هر روز در تمام طول روز باحال به نظر برسند، لذت ببرید. «Play It Cool, Guys» مجموعهای سرگرمکننده از داستانهایی است که در آن مردانی با قسمتهای مساوی سرد و قسمتهای مساوی به طرز شگفتانگیزی ناهنجار هستند.
هیتوری گوتو، بوچی چان دختری است که آنقدر درون گرا و خجالتی در اطراف مردم است که همیشه صحبت هایش را با آه... آغاز می کرد. گروه چون فکر میکرد این میتواند فرصتی باشد حتی برای کسی که مثل او خجالتی هم بدرخشد. اما از آنجایی که او هیچ دوستی نداشت، در نهایت هر روز شش ساعت به تنهایی گیتار تمرین کرد. او پس از تبدیل شدن به یک نوازنده ماهر گیتار، ویدیوهایی از خود در حال نواختن گیتار را با نام «قهرمان گیتار» در اینترنت آپلود کرد و در مورد اجرا در کنسرت جشنواره فرهنگی مدرسهاش خیالپردازی کرد. اما او نه تنها نتوانست هیچ هم گروهی پیدا کند، قبل از اینکه بداند، او در دبیرستان تحصیل می کرد و هنوز هم نمی توانست یک دوست مجرد پیدا کند! او واقعاً در آستانه تبدیل شدن به یک گروه بسته بود، اما یک روز، نیجیکا ایجیچی، درامر گروه Kessoku Band، به سراغ او رفت. و به همین دلیل، زندگی روزمره او کم کم شروع به تغییر کرد...