یک مرد روستایی که عمیقا گاو خود را دوست دارد برای مدتی به پایتخت میرود،در این حین گاوش مریض شده و میمیرد .روستاییان از عکس العملی که مرد روستایی امکان دارد هنگام بازگشت و دیدن اوضاع از خود نشان دهد ،نگرانند ...
فیلم خیلی جالبی نبود نمیدونم این افرادی که به این فیلم امتیاز به این بالایی دادن فیلم دایره مینا رو دیدن یا نه؟ به نظر من امتیاز این فیلم باید پایینتر از دایره مینا باشه
///خیلی خوب . امتیازم 8
کیفیت بالاتر دیگه نیس؟
عالی....\nاز پنج فیلم برتر سینمای ایرانه. فیلمی که با دیدنش رفته رفته عاشق سینما شدم.
ارزش دیدن داره؟
لطفا آرشیو کامل فیلم های مهرجویی رو واسه دانلود روی سای قرار دهید.
چه بزرگانی در این فیلم بازی میکنن
همانگونه که در توضیحات بسیار مفید دوستان، به ویژه alirezabayatiو mehrdad.kiashemshaki نیز قید شده است، این فیلم بر گرفته از قصه چهارم از مجموعه داستان عزاداران بَیَل نوشته روانپزشک، محقق، داستان سرا و نمایشنامه نویس فقید، غلامحسین ساعدی است....نویسنده ای بزرگ ولی قدر ناشناخته؛ که در کنار این اثر، دیگر آثارِ داستانی، از جمله واهمه های بی نام و نشان، گور و گهواره، ترس و لرز(...که این کتاب را به احمد شاملو تقدیم کرده و گوهری است مدفون در ادبیات معاصر!! )، را در کارنامه ادبی خود دارد...به غیر از ایلخچی، ساعدی دو کار تحقیقی درخشان دارد؛ خیاو یا مشکین شهر و اهل هوا که در کتابِ اخیر به رواندرمانیِ جزایر نشین های خلیج فارس پرداخته است و همچنین نمایشنامه های متعدد با درونمایه های تاریخی، اجتماعی، طنز و ....\nدر بین کارهای مهرجویی کار متوسط و حتی ضعیف نیزکم نیست ولی بی شک فیلم گاو یکی از درخشانترین آثار در کارنامه سینمایی وی و بلکه در تاریخ سینمای این مرز و بوم بشمار می رود... بر خلاف کیمیایی که در اقتباس های ادبی خود هم در داش آکل (از صادق هدایت) که در آن، با تحمیل شخصیت اقدس، و آنهم احتمالا جهت رفع نگرانی گیشه، آسیبی جدی به کل کار وارد کرده و هم در خاک (از محمود دولت آبادی) کهبقول دولت آبادی داستانِ آوسنه بابا سبحان او را مثله! کرده و لطمات جبران ناپذیری به اصل اثر زده است؛ مهرجویی هم در فیلم گاو و هم در دایره مینا، خوش می درخشد.\nمعتقدم در آسیب شناسی تاریخ سینمای ایران، ضعف فیلمنامه نقشی بسیار مهم دارد؛ چه قبل و چه بعد از انقلاب؛ و بی مهری به این موضوع موجبات گرفتاری سینمای ما به بیماری های اپیدمی و مزمنی چون جریانِ فیلمفارسی (...بقول هوشنگ کاووسی)، یا سینمای فردین و ... ، را در پی داشته است که در بعد از انقلاب نیز به نوعی دیگر تکرار شده و آنرا گرفتار ابتذال، شعارزدگی، سطحی انگاری کرده، که نمونه درخشان این موضوع را در کارهای ده نمکی می بینیم...و در این آسمان تیره، گه گاه ستاره هایی چون شهید ثالث یا کیارستمی و ...؛ و معدود فیلمهایی درخشیدند...لیکن تاریخی برای سینمای ما رقم خورده است که مثلا در مقابل سینمای ژاپن مقایسه ای مع الفارق را فراهم کرده است.\nیک فیلمِ خوب برای خوب بودن، نیازمند یک فیلم نامه خوب هست و داستانی که فیلم گاو بر اساس آن ساخته شده، بویژه از نظر مضمون،به نظرم از شاهکار های ادبی است. نکته بسیار جالب در مورد فیلم گاو اینکه این اثر مورد توجه و تحسین بسیاری از افراد مختلف در اردوگاه های فکری کاملا متفاوت بوده است؛ کم نیستند کسانی که فیلم را ستودند اما با کارگردان آن چندان میانه ای نداشته و بخصوص با نویسنده آن عناد ورزیدند...و اینهم باز از عجایب وضعیت هنر در این سرزمین پر از عجایب است!!!
جالب اینجاست که جناب محمود دولت آبادی هم در این شاهکار بازی کردند و سکانسی که ایشون بیشتر در چشم میومدند سکانسی بود که به مش حسن گفتند گاوش پیدا شده و مش حسن رو در اون حال دهشتناک دیدند.\n9.5 از 10
لطفا فیلم (( اجاره نشین ها )) با بازی استاد عزت الله انتظامی و استاد حمیده خیر آبادی رو بزارید واقعا فیلم عالیه هست.
من مش حسن نیستم.\nگاو مش حسنم.
فیلمش عالیه
من کتاب اینو خونده بودم خیلی روم تاثیر گذاشته بود\nنمیدونسم فیلمشو هم ساختن!!
این فیلم برای اسکار فرستاده نشد؟...
پیشتر میدانستیم که داریوش مهرجویی(سازنده ی فیلمهای گاو ، آقای هالو و پستچی) بدون شک بهترین کاگردان ایرانی و ریشه دار ترین آنان است . با دیدن دایره مینا ، که تمثیلی است در قالب فیلم ، در این اعتقاد خود راسخ تر میشویم .\n\nسینمای مهرجویی به بیان داستانهای ساده می پردازد ؛ با سادگی ولی بدون آنکه از کنار پیچیدگی درونی و جوهر اجتماعی آنها بگذرد. دایره مینا تنها به افشای رسوایی قاچاق خون در ایران نمی پردازد ، بلکه در واقع از سری فیلمهای خون آشام هاست ؛ آن هم از نوعی که نظیرش کمتر دیده شده است .\n\nدر دایره مینا ، با نوعی دقت بالینی و کلینیکی ، شیوه های مخوف بانک خون در خوراک دادن به بیمارستانها را میبینیم که برای اعصاب بینوای اروپایی ما به دشواری قابل تحمل است ؛ اعصابی که آنچنان حساس است و نسبت به مسائل جهان سوم آگاه!\n\nایده ی بی مانند مهرجویی در گزینش یک ضدّقهرمان است ؛ علی مرد جوان و پاک ِ هزار و یک شب است (هزار و یک شب وحشت) که در آغاز عاطفه و علاقه ی تماشاچی را به خود جلب میکند ، ولی در واقع از کارفرمای خود نیز هراس انگیز تر است .\n\nفیلم هر چه جلوتر میرود ،نقش علی به عنوان یک اَبرخون آشام هویدا تر میشود . گویی نیروی خود را از آخرین قوای پدر مختصر ِ پیرش میگیرد ؛ همان نیرویی که چونان سکّویی ایده آل در تکمیل ِ یک نظم اخلاقی غیرقابل پذیرش مورد ِ استفاده قرار میگیرد .\n\nاین فیلم که به مکتب ِ اکسپرسیونیسم آلمان نزدیک است در کشوری ساخته شده که می دانیم در آن واژه ی آزادی کلمه ای است صادراتی . دایره مینا فیلمی است زیبا با کارگردانی طبیعی و بی ادعا و در عین حال مسلط بر تمام لحظه های کار .\n\nسینما گرانی که در فرانسه خود را متعهد می دانند ،بهتر است پیش از چرخاندن ِ دسته ی دوربین خود برای تهیه ی یک اثر «سینما_حقیقت» ، به دیدن این فیلم بشتابند .\n[ماکس تسیه،نشریه اکران ، فوریه 1979]\nترجمه از فرانسه : صفیه روحی
برا ساس کتاب عزاداران بیل
فیلم خیلی قشنگی بود و لذت بردم بازی عزت انتظامی هم که حرف نداشت یه چیزی درباره این فیلم برام جالب بود این بود که منو کاملا به حال و هوا و جو ان روزها برد زندگی دهاتی و ساده اندیشیدن و ساده زیستن و خرافه گوییهای انروزی کاملا منو درگیره خودش کرد انگار خودم هم در اون زمان زندگی میکردم و با تمام وجودم و روحم ان زمان را حس کردم
فبلم بسیار زیبایی مخصوصا فیلمنامش فوق العادست.این فیلم یه فیلم کاملا نمادینه و نباید با دید سطحی نگری بررسی شه و کاملا سیاسیه.\nچند تا نکته در مورد شخصیت ها و پیام داستان هست که دونستنش خالی از لطف نیس:\nاشخاص:\n1.مش حسن:نماد تمامی کسانی که به خاطر نیاز و دلبستگی یا وابستگی آن قدر در معشوقشان(در این جا ابزار کارشان) محو میشند که هویت خود را از دست می دهند(مسخ).\n2.مش طوبا: زنی وفادار و پاک,نگران و پریشان و آسیب پذیر در یک جامعه ی عقب مانده و مرد سالار. \n3.کدخدا:حاکم مرمی ولی بی اراده وابسته به مشاورش و در نهایت با استبداد تصمیم میگیرد.\n4.اصلان: نماد خرد,واقعی نگر و دارای قدرت تصمیم گیری\n5.بیلی ها: یک جامعه ی عقب افتاده,سست و غافل که منتظرند کسی به آن ها فرمان دهد.\n6.گاو: نماد تمام دارایی ها , اقتصاد یک جامعه ی تک قطبی که وقتی از بین می رود جامعه دچار بهران می شود(به نطر من ممکنه منظورش نفت باشه. واقعا که زیباست اون موقع اعتراض میکنه که جامعه فقط به نفت وابستس)\n7.آب:علت همه ی بدبختی ها و چون نیست(به مقدار کافی وجود ندارد) نیستی و فقر می آورد\n8.سرفه: جالبه همه ی مردم سرفه میکنن حتی اصلان(نماد خرد) پس میشه گفت تمامه جامعه بیماره بنابراین سرفه بیماری عمومی جامعس\nپیام محوری داستان: اینکه نبابد به خاطر نیاز فراوان یا وابستگی شدید به چنان درجه ای برسیم که شخصیت و هویت خود را از دست بدهیم تا جایی که تشخیص خودمان از محبوب ما سخت باشد و از تقلبد کور کورانه پرهیز کنیم\nدر کل نکات بسیار فراوانی در مورد این اثر وجود داره که قسمت بسیار کوچکی از آن را بررسی کردیم\n \nاز توجهتان سپاسگزارم.پاینده باشید
واقعا فیلم تاثیرگذاری هست. وقتی که خبر مردن گاوش رو بهش میدن واقعا سکانس ها جالب هستن.
بعد فیلم چن بارکمعدشو شستوشو داد...عزت الله انتظامی....بخاطر خوردن علف....بازیشم که روانی بود\nانصافا جز top 5 تاریخ ایران\nجز top 50 دنیا
عزت الله انتظامی ،عزت سینمای ایرانه بخدا ...
گوزنهارو هم بگذارید...
این فیلمو من همون دوره دبیرستان تو زنگ ادبیات دیدم . عالیه
هه داستانشم تو کتاب مدرسه هست خیلی جالبه!!!!!!
من مش حسن نیستم من گاو مش حسنم\nخدایا این سکانس رو خیلی دوس دارم.
دیدگاه کاربران
ارسال دیدگاه