با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در دوران رکود اقتصادي، در مناطق جنوبي، سه زنداني از گروه زنداني هاي زنجيري ميسي سيپي به نام هاي «يوليسيز اورت مگيل»، «دلمار» ساده و دوست داشتني، و «پيت» هميشه عصباني، به هواي آزادي و بازگشت به خانه هاي شان، فرار مي کند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
داستان این فیلم در مورد چند روز از زندگی یک بیکار آمریکایی در شهر لسآنجلس آمریکاست که روزی با یک میلیونر همنام خود اشتباه گرفته میشود.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
در زمستان ۱۹۸۷، جری لاندگارد (میسی)- یک فروشندهی اتومبیل در مینیاپولیس دچار مشکلات مالیست. بعد از اینکه شپ پرودفوت (ریویس)-یک سرخپوست سابقه دار که در شرکت جری تعمیرکار است جری را به دو تبهکار، شووالتر (بوشمی) و گایر گریمسراد (استورمیر) معرفی میکند. جرمی به فارگو، داکوتای شمالی رفته و آن دو را به ازای یک اتومبیل جدید و نصف ۸۰۰۰۰ دلار پول آزادی، برای گروگان گرفتن همسرش اجیر میکند. در حالیکه جری قصد دارد مقدار بیشتری را از پدر همسرش، وید گاستاوسون (پرسنل) طلب کرده و بیشتر پول را برای خود بردارد.
دهه ي 1950. «نورويل بارنز» (رابينز) مرد کندذهني اهل ايندياناست که با کوشش و تقلا، کاري در شرکت بزرگ هادساکر گير مي آورد. او پس از خودکشي رئيس شرکت با توطئه ي مشاور شرکت، «سيدني ج. ماسبرگر» (نيومن) به مقام رياست مي رسد. اما، برخلاف انتظار «ماسبرگر»، محصول جديد پيشنهادي «بارنز» - هولاهوپ - يکي از موفق ترين و پرفروش ترين محصولات شرکت از آب درمي آيد.
سال 1941. «بارتن فینک» (تورتورو)، نمایش نامه نویس روشنفکر نیویورکی به هالیوود می رود تا یک فیلمنامه ی «کشتی گیری» برای «والاس بیری»، بازیگر معروف آن دوران بنویسد. او که در هتل خوفناکی اقامت گزیده، به شدت دچار «مشکل» نویسندگی می شود...
با زیرنویس چسبیده
مافیای ایتالیایی در نخستین مراحل قدرت گیری خود در منطقه است، و این موضوع اصلا به مذاق «جانی کاسپر» (پالیتو) خوش نمی آید. «جانی» می خواهد «برنی برنبام» (تورتورو)، بزهکار خرده پا را تنبیه کند. اما «لیو» (فینی) یک سردسته ی خشن مافیایی، به خاطر محبتی که به «ورنا» (هاردن)، خواهر «برنی» دارد، قسم خورده از «برنی» محافظت کند...
با زیرنویس چسبیده
مردی که کارهای خلاف را کنار گذاشته، به همراه همسرش که سابقا مامور پلیس بوده است، بچهای ندارند. آنها تصمیم می گیرند یک بچه از خانوادهی دیگری را بدزدند و خودشان بزرگ کنند. اما اوضاع از آنچه که پیش بینی می کردند پیچیده تر می شود...
«جوليان مارتي» (هدايا)، صاحب کافه اي در تکزاس، کارآگاهي خصوصي به نام «ويسر» (والش) را اجير مي کند تا همسرش، «ابي» (مک دورمند) و محبوبش، «ري» (گتس) را که در کافه ي او کار مي کند، بکشد. «ويسر» به خانه ي «ري» مي رود و در خواب عکسي از آن دو مي گيرد و وانمود مي کند که «ري» و «ابي» را کشته است...