"جک داد" یک قصاب لندنی بود که به مدت 50 سال به کارش مشغول بود از آن لذت می برد. زمانی که مُرد، درست مثل زمان زنده بودنش لبخند بر لب داشت. اما قبل از اینکه بمیرد وصیت کرده بود که خاکستر او را در دریای مارگیت بریزند و...
با زیرنویس چسبیده
سال ۱۸۱۴، زندانی مخصوص دیوانه گان در فرانسه. نویسنده ای که یک اشراف زاده و انقلابی نیز هست، به خاطر رفتارهای غیر عرف از جمله تجاوز به یک خدمتکار به نوانخانه آورده شده و در اتاقی که متمایز از سایر اتاق های آن است به نوشتن مشغول است...
با زیرنویس چسبیده
«گریسی هارت» (بولاک)، یکی از مأموران سرسخت FBI به خاطر اخلاق بد و پرخاش گرش، دوستان زیادی ندارد. قابلیت های واقعی «گریسی» زمانی محک می خورد که محل برپایی مراسم انتخاب ملکه ی زیبایی ایالات متحد مورد تهدید یک تروریست قرار می گیرد و او مأموریت می یابد تا با نفوذ در مراسم، به غائله خاتمه دهد.
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
سالها پیش "جک کاتر" خانه خود در سیاتل را ترک کرد تا تبدیل به یکی از مدیران مالی مافیا در لاس وگاس شود.او برای مراسم تدفین برادرش "ریچارد" که در یک تصادف رانندگی کشته شده است بازمی گردد.اما "جک" احساس می کند برادرش به قتل رسیده است و...
با زیرنویس چسبیده
«هومر ولز» (مگواير) در يتيم خانه ي سينت کلاود در مناطق روستايي «مين» و تحت نظارت شديد ولي رئوفانه ي «دکتر ويلبر لارچ» (کين) بزرگ شده است. «لارچ» معلومات پزشکي خود را به «هومر» انتقال داده، اما «هومر» تصميم مي گيرد يتيم خانه را ترک کند تا دنيا را ببيند...
«ليتل وويس» (هراکس) دختري است خجالتي و بي سروزبان که با مادرش، «مري» (بلتين) زندگي مي کند. «ليلتل وويس» به ندرت از خانه خارج مي شود و در عوض، به صفحاتش گوش مي دهد و پا به پاي «شرلي بسي»، «جودي گارلند» و «مريلين مونرو»، آواز مي خواند. يک شب «مري» با «ري سي» (کين)، کارگزار و «کاشف استعداد» آشنا مي شود. «مري» او را به خانه اش دعوت مي کند و در همان جاست که «ري»، صداي «ليتل وويس» را مي شنود و آن چنان تحت تأثير قرار مي گيرد که فکر مي کند مي تواند از او يک ستاره بسازد...
مردی که در زندگی شخصی خود ناموفق بوده اقدام به سرقتی برای بدست آوردن پول برای تجارت جدید خود می کند اما وقتی همسرش وارد کار او می شود همه چیز به هم می ریزد...
شخصیت های ماپت ها ( عروسک هایی سخن گو با دهان های خیلی گشاد ) قصه ای کلاسیک از عید کرسیمس را به نمایش می گذارند...
یک گروه تئاتر مسافرتی می روند که آنقدر در پشت صحنه مشکل پیش می آید که، تقریباً نمایش ها را خراب می کنند...