یکی از رئسای بزرگ یکی از بانک های سرمایه گذاری اروپا در برابر یکی از صندوق های امریکایی که قصد خرید اونها رو دارد به شدت مقاومت می کند...
تصاویری در مغز "آرتور" شکل می گیرد، صداهایی در ذهنش وزوز کرده و جملاتی نامفهوم شنیده می شود. "آرتور" به نظر می رسد دچار یک حادثه شده است، اما آیا او یک پسر کوچک را زیر گرفته؟ و اینکه او نزدیک پاریس و به دور از محل زندگی خود چه می خواهد؟
با زیرنویس چسبیده
۲۴ سپتامبر ۱۹۱۴ ارتشهای آلمان بریتانیا و فرانسه در جریان جنگ جهانی اول در بلژیک با هم میجنگیدند. شب کریسمس جنگ را تعطیل میکنند تا دست کم برای چند ساعت کریسمس را جشن بگیرند. در ارتش آلمان یکی از سربازان که سابقه خواندن در اپرا را نیز دارد شروع به خواندن ترانه کریسمس مبارک میکند. صدای خواننده آلمانی را سربازان جبهه های دیگر میشنوند و با پرچمهای سفید به نشانه صلح از خاکریز بالا می آیند و بسوی ارتش آلمان میروند.آنشب سربازان ۳ ارتش در کنار هم شام میخورند و کریسمس را جشن میگیرند ولی هر ۳ فرمانده توافق میکنند که از روز بعد صلح شکسته شود و جنگ را از سر بگیرند...
با زیرنویس چسبیده
با دوبله فارسی
پاريس، زمان حال. «ژرژ لوران» (اوتوي)، مجري يک برنامه ي ادبي تلويزيوني، نواري ويدئويي به دستش مي رسد که بيرون خانه ي پاريسي اش را نشان مي دهد. پس از آن نوارهايي ديگر از راه مي رسند که اين بار طرح هاي تکان دهنده اي ضميمه شان است. در حالي که «ژرژ» بيش از پيش نگران شده، عصبيتي که به وجود مي آيد، به رابطه اش با همسرش، «آن» (بينوش) و پسر نوجوانش، «پيرو» (ماکدونسکي) لطمه مي زند...
در اواخر تابستان سال 1890، "وینسنت" به منطقه ای نزدیک پاریس تحت نظر دکترش نقل مکان می کند. کمتر از هفتاد روز بعد او به عفونت زخم گلوله از دنیا می رود. فیلم 67 روز آخر زندگی او را مورد بررسی قرار می دهد...