« رنفيلد » ( فراى )، فروشندهى املاك و مستغلات به ترانسيلوانيا مىرود تا مقدمات فروش يك خانهى بزرگ قديمى و متروك انگليسى را به بيگانهاى مرموز به نام « كنت دراكولا » ( لوگوسى ) فراهم كند. اما كنت به قالب اصلى خويش، خون آشامى 500 ساله، در مىآيد، « رنفيلد » را مىگزد و او را بردهى خود مىكند.
دو برادر به نامهای مونته و ری دانشگاه آکسفورد را رها می کنند تا به سپاه پرواز سلطنتی بپیوندند.ری عاشق هلن بوده و او با مونته رابطه ای پنهانی دارد اما درست پیش از عازم شدن به ماموریت خود بر فراز آلمان آنها او را در کنار مردی دیگر پیدا می کنند و...