چهار روزنامهنگار زن که هر حرکت رژه نامزدهای ریاستجمهوری ناقص را دنبال میکنند، دوستی، عشق و رسوایی پیدا میکنند که میتواند نه تنها ریاستجمهوری بلکه کل دموکراسی ما را در این راه از بین ببرد.
Kimmy که به همراه چهار دوست خود برای مدت پانزده سال در یک پایگاه زیر زمینی در ایندیانا تحت لوای فرقه ای آخرالزمان گرا به دور از تکنولوژی های نوین زندگی کرده است توسط پلیس نجات داده می شوند و پس از آنکه تبدیل به تیتر یک رسانه ها می شوند جهت حضور در برنامه تلویزیونی پر بیننده ای به نیویورک دعوت می شوند.اما Kimmy که سال های زیادی از زندگیش را از دست رفته میبیند پس از برنامه از بازگشت به ایندیانا خودداری کرده و تصمیم می گیرد تا با گشت و گذار در نیویورک علاوه بر گذراندن دورانی خوش با تغییرات دنیا در این سال ها آشنا شود.ولی مشکل از جایی شروع می شود که او در این دنیای غریبه برای ادامه زندگیش به شغلی و محلی برای خواب نیاز دارد اما آشنایی و هم خانه شدن او با مرد عشق بازیگر شدنی به نام Titus او را در مسیر جدیدی قرار می دهد.
"نوح" یک مرد متاهل، نویسنده و معلم مدرسه در نیویورک است که به پدر زن پولدارش وابسته میباشد و خودش از این وابستگی نفرت دارد. وی با یک خدمتکار رستوران به نام "آلیسون" رابطه برقرار میکند و...
با زیرنویس چسبیده
دوقلوهای جدا از همی که در یک روز بطور اتفاقی از مرگ گریخته اند، پس از سالها با هم رسیده و تلاش می کنند رابطه خود را بهبود بخشند...
با زیرنویس چسبیده
چند دوست شصت و چند ساله از زندگی روزمره خود فاصله می گیرند تا به لاس وگاس رفته و برای آخرین دوست مجردشان مهمانی عزبی بگیرند و ...
داستان سریال در مورد زندگی یک گوینده خبر هست که مجبور به تغییر تیم کاری خود و همکاری با افراد و همکاران جدیدی میشود که در این بین اتفاقات زیادی برای او میافتد...
سریال درباره یک خانواده می باشد که همگی پلیس هستند و هر کدوم در زمانی که پلیس بودند وقتشون رو صرف اجرای قانون کردند . فرانک ریگان که نقش پدر خانواده رو بازی می کنه رئیس پلیس شهر نیویورک بوده که در دوران خدمتش فردی باسیاست و با شهامت بوده . پسر بزرگش دینه قبلا سرباز در عراق بوده و الان کاراگاه خصوصی هست . دختر خانواده ارینه که بازپرش بخش قضایی در نیوروک ، الان از پدرش جدا شده و تنها زندگی می کنه . جیمی هم که کوچیکترین فردخانواده ست در رشته حقوق از دانشگاه هاروارد تازه فارغ التحصیل شده و بهخاطر اینکه کل خانواده پلیس هستند اونم به شغل خانوادگیش برگشت . دوست دختر جیمی اون تا سال اول در رشته حقوق همراهی می کنه بعد با اتفاقاتی که برای جیمی می یوفته اونم پلیس مخفی می شه که پدرش از این جریان خبر نداره …
داستان سریال درباره زنی است به نام "آلیشیا فلاریک" که همسر سیاستمداریست که به دلیل ارتباط نامشروع و سوء استفاده از مقام دولتی به زندان می افتد."آلیشیا" که سالهاست بعد از ازدواج فعالیت حقوقی نداشته به دلیل مشکلات مالی بعد از حدود ده سال دوباره شغل وکالت را در یک شرکت حقوقی پی میگیرد. او که سالهاست که از وکالت فاصله گرفته و به بزرگ کردن فرزندان وزندگی به عنوان یک زن خانه دار خو گرفته، در محیط کار با استقبال گرمیمواجه نمی شود، از طرفی باید صحبتهای در گوشی همکاران را در مورد شوهر خودکه یکی از سیستمداران بزرگ شهر بود ولی امروز مایه خجالت "آلیشیا" وفرزندانش شده را تحمل کند. تصویری که از "آلیشیا" با بازی فوق العاده"جولیانا مارگیولس" داده می شود ، نه شبیه همسری به مانند "هیلاریکلینتون" است که در دوران اتهامات شدید و شکننده به شوهرش همچون صخره ایدر مقابل همه اتهامات به نفع شوهرش مقاومت کرد و نه همسری که شوهر خود راکاملا به فراموشی بسپارد و زندگی تازه ای را شروع کند...
با زیرنویس چسبیده
داستان در شهر نیویورک و رابطه ی زنی مطلقه، با همسایه ی جدید خود را بازگو می کند که چند سال از او کوچکتر است...
این سریال زندگی دکتری که در قسمت اورژانس یک بیمارستان کار میکند و او رو بخاطر مرگ یکی از بیماران به اشتباه مقصر میدانند به تصویر میکشد.