« بالين » ( مك ريدى ) صاحب كازينويى بزرگ در بوئنوس آيرس است . او براى « امور حراستى » كازينو مردى به نام « جانى » ( فورد ) را به كار مىگيرد . « جانى » پس از چندى متوجه مىشود كه « گيلدا » ( هيورث ) محبوبهى سابقش همسر كنونى « بالين » است .
با زیرنویس چسبیده
« دان برنم » ( ميلاند ) نويسندهى دائم الخمرى است كه خلاقيتش را از دست داده است . در يك تعطيلى آخر هفته كه برادر هم خانه اش ، « نيك » ( ترى ) ، به سفر رفته ، كشمكش « برنم » با اعتيادش ، اوج مى گيرد .
با زیرنویس چسبیده
جسد زنى در آپارتمان « لورا » ( تیرنى ) پیدا میشود. کارآگاهى به نام « مارک مک فرسن » ( اندروز ) که مأ مور رسیدگى به این پرونده است تصور میکند « لورا » را به قتل رسانده اند. « لورا » پس از چندى ، برخلاف انتظار ، به آپارتمانش باز میگردد و مشخص میشود که مقتول ، محبوبه ى یکى از دوستان « لورا » ( پرایس ) بوده است.
زنی که در جستجوی خواهر گمشده خود است، با فرقه ای شیطانی در یکی از روستاهای نیویورک برخورد کرده و متوجه می شود آنها با ناپدید شدن خواهرش در ارتباط هستند ...
"هنری ون کلیو" وارد بخش پذیرش جهنم می شود تا توسط ارباب خود (شیطان) مورد استقبال قرار بگیرد. او درخواست پذیرفته شدن می کند اما تردیدهایی در مورد صلاحیتش وجود دارد. به همین دلیل برای اثبات شایستگی اش او داستان زندگی اش را تعریف می کند...
سوزان اپلگیت که در نیویورک کار می کند قصد دارد به خانه خود در آیوا بازگردد اما نمی تواند هزینه قطار را بپردازد به همین دلیل خود را شکل یک کودک در می آورد تا نصف هزینه را بپردازد.او در راه با فیلیپ کربی افسر ارتش آشنا می شود و...
مخترعی برای گسترش ایده بزرگ خود احتیاج به پول دارد. همسر او که بسیار دوستش دارد، تصمیم میگیرد تا برای به دست آوردن پول برای همسرش از او طلاق بگیرد و با یک میلیونر ازدواج کند...
دیوید و آن اسمیت زوجی هستند که به عشق و علاقه سه سال است که ازدواج کرده اند.اما بطور جداگانه به آنها گفته می شود که به دلیل وقوع یک مشکل فنی ازدواج آنها اعتبار نداشته و آنها متاهل نیستند...
« بيگ جان مك مسترز » ( گيبل ) و « اسكوار جان سند » ( تريسى ) دو جويندهى نفت هستند كه فراز و نشيبهاى مالى آنان با مشغلههاى عاطفىشان در هم آميخته است.