جم و ریحان قرار بود صاحب بچه ها ی سه قلو بشن و درست روز تولد جم این بچه ها بدنیا اومدن ولی یکیشون موقع تولد میمیره. درست همون روز یه بچه تازه متولد شده رو که در حیاط مسجد ترک شده بود به بیمارستان میارن و جم تصمیم میگیره اونو به جای بچشون که مرده بود بزرگ کنه. الان اون بچه ها بزرگ شدن و هرکدوم زندگی خودشون رو دارن ولی سریال مدام بین گذشته و زمان حال در گردشه…
تاریک آکسوی که یک بسکتبالیست افسانه ایه دقیقا وقتی در دوران اوجش قرار داره به دلیل تصادفی که میکنه مجبور میشه بسکتبالو ول کنه…بعد از اون تاریک همه چیزشو دونه دونه از دست میده و حتی حضانت بچه هاشم نمیتونه بگیره…دقیقا وقتی که از زندگی نا امید شده شانسی که بهش رو میکنه شاید بتونه دختراشو بهش برگردونه …