مصطفی مردی در اوایل سی سالگی است که با همسرش کنان و دخترش جِمره تلاش می کند در محله فقیر نشین استانبول زنده بماند. همسرش کنان در چنگال یک بیماری بی امان است. او برای بهبودی نیاز فوری به جراحی دارد. مصطفی نمی داند چگونه پول را پیدا کند. کارخانه ای که او در آن کار می کند مدت هاست که به دلیل تعطیلی تعطیل شده است. اما مصطفی باید به نوعی پول جراحی را پیدا کند. مصطفی تا آن روز هیچ گاه در مقابل کسی خم نشده بود و برای آبرو و آبروی خود زندگی می کرد. اما حالا چاره ای جز درخواست کمک ندارد. او به دنبال یافتن آقای یاکوپ، کارخانه دار می شود و حقوقی را که ماه هاست پرداخت نشده است، طلب می کند. پول را می گیرد و همسرش را عمل می کند. اما اتفاقی که در آن روز می افتد زندگی مصطفی و دخترش سمره را تغییر می دهد.
ماسال که با قصههای مادر رویاییاش، شیرین بزرگ شده است، زمانی که مادرش به دلیل بیماری قلبی در بیمارستان بستری میشود، در دنیایی سرد و واقع بینانه گرفتار میشود. در نتیجه، او به دختری خشن و شرور تبدیل می شود که می تواند هر کاری انجام دهد. اولین کسی که ماسال از او حمایت می کند معلمش اوگین است و همه چیز به مرور زمان برای همه تغییر می کند. او در سفر ماسال در حالی که به دنبال داستان خودش میگردد، قصههای ناتمام دیگر قهرمانان داستان را یکی یکی تکمیل میکند و در این سفر نزدیکترین فرد به ماسال سگش کوفته است که هرگز کنارش نمیرود. .
اکیم و ملتم دو نوجوان جوان هستند که به اندازه خواهران صمیمی هستند. آنها در یک محله محقر زندگی معمولی دارند، اما همیشه به بچه های ثروتمندی که در دبیرستان دوغرو تحصیل می کنند، حسادت می کردند. اکیم، بکیر و عایشه برای شروع زندگی دانشجویی تازه خود در معتبرترین مدرسه شهر انتخاب می شوند، اما به زودی می فهمند که زندگی آنها در واقع سخت تر می شود. آنها باید برای زنده ماندن در میان بچه های ثروتمند بجنگند و از دیدن اینکه ثروتمندان زندگی بسیار متفاوتی با آنچه آنها تصور می کردند شگفت زده می شوند ...
داستان عشقی غیرممکن که زاده ی انتقام است. میران بعنوان تاجری وارد شهر میشه و مراوداتش رو با خانواده ی شاداوعلوها بیشتر وبیشتر میکنه و در نهایت نوه ی نصوح شاداوعلو(ریّان) رو خواستگاری میکنه. از اوجاییکه ریّان نوه ی تنی نصوح نیست و میران خواستگار واقعا خوبی محسوب میشه نصوح میخواد که نوه ی دیگه اش رو بهش بده…
Burak Deniz وارث یکی از بزرگترین و معتبرترین کمپانی های نساجی استانبول است که از عشق هیچی رو درک نمیکنه Hande Erçel که در این سریال با اسم حیات ایفای نقش میکند با هم مواجه میشوند.یکی در گیرسون به دنیا آمده که هردو در استانبول زندگی میکنند و این یکی فرصتی است برای ارتباط با مرات که در ادامه به دوست داشتن و شروع یک جنگ و مبارزه برای عشق تلقی میشود و ….