داستان توی اونیکاوا شکل میگیره، جایی که هاروکا یه تیم والیبال ساحلی رو با کاناتا تشکیل میده. کاناتا که به خاطر قد کوتاهش بیخیال والیبال شده بوده توسط هاروکا قانع میشه که دوباره شانسشو امتحان کنه و با هم به تورنمنت میرن.
داستان در مورد چیسه هاتوری میباشد که یک عمر زندگی را به غفلت و بدرفتاری و بدون عشق گذرانده است. به دور از گرمای وجود خانواده، او سهم خود از سختی ها و بحران ها را به دوش کشیده است. درست زمانی که به نظر امیدی باقی نمانده، رویارویی سرنوشتسازی منتظر اوست. زمانی که مردی با سر جانور به همراه قدرتهای عجیب، او را در حراج برده خریداری میکند. زندگی چیسه دیگر مانند قبل نخواهد بود.